فاطمه قاسمی؛ احمد زندوانیان؛ مهدی رحیمی؛ حسین حسنی
چکیده
انیمیشنها با محتوا و مضمون مثبت و پسندیده، میتوانند آیندهای مطلوب برای نسلهای بعدی رقم زنند و با محتوا و مضمون نامناسب، نسلی ناپسند تربیت کنند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مضامین متناسب و مغایر با فرهنگ ایرانیـ اسلامی، گفتوگوها، شخصیتها و صحنههای پرمخاطبترین انیمیشنهای گروه سنی «ج» است. این پژوهش با رویکرد ...
بیشتر
انیمیشنها با محتوا و مضمون مثبت و پسندیده، میتوانند آیندهای مطلوب برای نسلهای بعدی رقم زنند و با محتوا و مضمون نامناسب، نسلی ناپسند تربیت کنند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مضامین متناسب و مغایر با فرهنگ ایرانیـ اسلامی، گفتوگوها، شخصیتها و صحنههای پرمخاطبترین انیمیشنهای گروه سنی «ج» است. این پژوهش با رویکرد کیفی و توصیفی، از نوع پیمایشی و تحلیل محتوای عرفی و تلخیصی است. جامعه آماری آن نیز دانشآموزان دختر پایههای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی (گروه سنی ج) در سال تحصیلی 1401-1400 مدارس دولتی ناحیه 2 شهر یزد است.براساس جدول مورگان و کرجسی، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 502 دانشآموز برای گروه نمونه انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش نیز پرسشنامه محققساخته و مشاهده انیمیشنها بوده است. واحد تحلیل انیمیشنها «صحنه» انتخاب و از بین پانزده انیمیشن پرمخاطب، چهار مورد بررسی شده است. دادهها نیز با استفاده از نرمافزار Excel2019 و کدگذاری مشاهدات، مبتنی بر تحلیل محتوای عرفی و تلخیصی، تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که از میان پانزده انیمیشن پرمخاطب، دوازده مورد، خارجی و تنها سه مورد، داخلی هستند. با این حال، انیمیشن داخلی «مهارتهای زندگی» با 180 فراوانی، بیشترین مخاطب را داشته است. گفتوگوها، شخصیتها و صحنههای مثبت، بیش از موارد و مضامین منفی است. مضامینی مانند اهمیت جایگاه خانواده، تلاش و استمرار در کسب مهارت، اهمیت کتاب و کتابخوانی، راستی و صداقت، صله رحم، ایثار و فداکاری، همکاری و همیاری و... دیده میشود که مثبت و متناسب با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است و مضامینی مانند بیاحترامی، خودبرتربینی، عدم رعایت قوانین و مقررات، توسّل به جادو و... نیز دیده میشود که منفی و مغایر با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است.
مریم شیخ زاده؛ زهرا رهبرنیا
چکیده
در چند دهه اخیر، بازیهای رایانهای به دلیل ماهیت تعاملیشان بیشتر از سایر پلتفرمهای دیجیتال، مخاطب را با خود درگیر کردهاند. توجه به بُعد سرگرمی و در نتیجه، فقدان روایتگری در اکثر این بازیها باعث شده موضوع آموزش سبک زندگی به کودکان و نوجوانان مغفول واقع شود. این مقاله با تمرکز بر ضرورت روایتگری در جهت فرهنگسازی و همچنین ...
بیشتر
در چند دهه اخیر، بازیهای رایانهای به دلیل ماهیت تعاملیشان بیشتر از سایر پلتفرمهای دیجیتال، مخاطب را با خود درگیر کردهاند. توجه به بُعد سرگرمی و در نتیجه، فقدان روایتگری در اکثر این بازیها باعث شده موضوع آموزش سبک زندگی به کودکان و نوجوانان مغفول واقع شود. این مقاله با تمرکز بر ضرورت روایتگری در جهت فرهنگسازی و همچنین آموزش قشر کودک و نوجوان، بازی بومی «قصه بیستون» را از منظر روایتشناسیِ ماریلوره رایان- نظریهپرداز معاصر در حوزه بازیهای رایانهای- مورد واکاوی قرار داده است. پرسش اصلی پژوهش، چیستیِ نقش قصه و روایت در فرهنگسازی و جهتدهی بازیهای رایانهای تعاملیِ حوزه کودک و نوجوان است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و با هدف توسعهای- کاربردی، به معنای الگوبرداری روایتگری در بازیهای تعاملی رایانهای انجام شده است. بر این مبنا، برای پاسخ دادن به پرسشهایی پیرامون ماهیت روایت در این بازی، به جمعآوری اطلاعات درباره مسئله روایت در بازیهای رایانهای توجه شده و سطوح نهگانه روایتگری در بازی رایانهای قصه بیستون تحلیل شده است تا نقش مخاطب را به عنوان کنشگر روایت و هدایتگر بازی با استفاده از پیرنگها بررسی کند. نتایج پژوهش بیانگر این است که با وجود مزیتهای بسیار پلتفرمهای تعاملی در حوزه کودکان و نوجوانان، پژوهشگران معدودی از قابلیتهای مهم و مزایای استفاده از این رسانه در جهت آموزش ارزشهای فرهنگی اطلاع دارند. تحلیل این بازی نشان میدهد روایت در مرحله پایانی و سرنوشت نهایی بازی، با توجه به انتخابهای مخاطب در طول مسیر بازی صورت میگیرد و به این ترتیب، مخاطب، نقش کنشگر روایت و هدایتگر بازی را بر عهده دارد.
احمد سفلایی
چکیده
تولیدات پویانمایی به دلیل آزادی تام در خلق شخصیتهای رؤیایی و فضاهای تخیلی، نسبت به سایر گونههای نمایشی، امکان بیشتری را در استفاده از فانتزی بصری در خود دارند. هدف این پژوهش، بررسی دقیق نحوه تشریح شکل ظاهری موجودات مینوی در اسطورههای ایران، برای روایت صحیح داستانها و افسانههای ایرانی همگون با نگرش ماهوی ایرانی ...
بیشتر
تولیدات پویانمایی به دلیل آزادی تام در خلق شخصیتهای رؤیایی و فضاهای تخیلی، نسبت به سایر گونههای نمایشی، امکان بیشتری را در استفاده از فانتزی بصری در خود دارند. هدف این پژوهش، بررسی دقیق نحوه تشریح شکل ظاهری موجودات مینوی در اسطورههای ایران، برای روایت صحیح داستانها و افسانههای ایرانی همگون با نگرش ماهوی ایرانی به موجودات اساطیری است که با توجه به ماهیت آن، در هنر پویانمایی قابل بازنمایی و استناد خواهد بود. برای مقایسه و مطابقت دقیق، موجودات مذکور از لحاظ کارکرد به دو دسته: سپنته (خیر) و انگـره (شر) تقسیم شدهاند. هر دو دسته، از لحاظ توانایی و موقعیت، طبقهبندی شدهاند و براساس متون کهن ادب پارسی، نشانههای ظاهری و نحوه بازنمایی هر کدام، استخراج و مشخص شده است. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به روش کتابخانهای، با رویکرد گفتمان رشتهای (اقتباسی) انجام شده و در آن، از روش استنباطی (کیفی) استفاده شده است. نتایج نشان میدهد با توجه به دوگانهباوری یا ثنویت همه آفرینش در بیشتر متون کهن ایرانی، سپنتهمینوان و انگرهمینوان به راحتی قابل تشخیص و تصویرند. نیروی خیر همواره با هیبتی معمولی، با تعابیری کلی و بهدور از ذکر جزییات، نورانی، خوشبو و زیبا توصیف میشود. در مقابل، نیروی شر، غولپیکر، سیهچرده یا ابلق، با اعضای نامتعارف بدن، حیواننما و در نقطه مقابل ایزدان وصف شده است.
علی داردان؛ سیدمحمدصادق مرکبی
چکیده
برنامهسازی آموزشی، یکی از مهمترین حوزههای تولیدات تلویزیونی است که تا زمان همهگیری کرونا کمتر مورد توجه بود و صرفاً برنامههای آموزشمحور از شبکه آموزش و آن هم بهصورت مستقیم و عیناً شبیه به کلاس درس و مدرسه تولید میشد. حال آنکه حوزه برنامهسازی آموزشی، یک حوزه اثرگذار و مهم است که با طراحی درست و بهکارگیری بهینه عناصر ...
بیشتر
برنامهسازی آموزشی، یکی از مهمترین حوزههای تولیدات تلویزیونی است که تا زمان همهگیری کرونا کمتر مورد توجه بود و صرفاً برنامههای آموزشمحور از شبکه آموزش و آن هم بهصورت مستقیم و عیناً شبیه به کلاس درس و مدرسه تولید میشد. حال آنکه حوزه برنامهسازی آموزشی، یک حوزه اثرگذار و مهم است که با طراحی درست و بهکارگیری بهینه عناصر برنامهسازی، میتواند نقش بسزایی در آموزش و عدالت آموزشی ایفا کند. این پژوهش میکوشد با بررسی و آسیبشناسی مجموعههای تلویزیونی «مدرسه تلویزیونی ایران» و «فیلیمو مدرسه» با روش مطالعه موردی و مطالعه تطبیقی، نقاط قوت و ضعف هر یک را استخراج و با مقایسه هردو مجموعه، اصول و قواعدی را برای تولید و عرضه فیلمهای آموزشی مناسب با نیازهای مخاطب پیشنهاد کند؛ برایناساس یافتههای پژوهش شامل 15 مؤلفة ساختاری و 5 مؤلفة محتوایی است، که اکثر عوامل و ویژگیها مربوط به محتوای رویداد است و میتواند در قالب و ساختارهای مختلف و در ترکیب با تواناییها و استعدادها مورد بهرهبرداری قرار گیرد. در پایان نیز علاوه بر پیشنهادهایی برای افزایش کیفیت و اثرگذاری یک برنامه آموزشی، جدول مؤلفههای اساسی و تأثیرگذار در برنامهسازی آموزشی، برای استفاده برنامهسازان ارائه شده است.
زهرا ملابابایی؛ بی بی سادات میراسماعیلی؛ حمیدرضا حسینی دانا؛ علیرضا تلخابی علیشاه
چکیده
از آنجا که رسانه ملی در جمهوری اسلامی، نمایانگر و مبلغ ایدئولوژی حاکمیت در داخل و خارجی از مرزهاست، سیاستگذاری در این سازمان بسیار اهمیت دارد. این پژوهش با هدف طراحی الگوی سیاستگذاری محتوای صوتی و تصویری رسانه ملی با تاکید بر اینترنت نسل پنجم انجام گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر روش گردآوری ...
بیشتر
از آنجا که رسانه ملی در جمهوری اسلامی، نمایانگر و مبلغ ایدئولوژی حاکمیت در داخل و خارجی از مرزهاست، سیاستگذاری در این سازمان بسیار اهمیت دارد. این پژوهش با هدف طراحی الگوی سیاستگذاری محتوای صوتی و تصویری رسانه ملی با تاکید بر اینترنت نسل پنجم انجام گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر روش گردآوری دادهها، یک پژوهشهای پیمایشی-مقطعی است. جامعه مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل مدیران با سابقه شورای عالی فضای مجازی و بخش کمی شامل فعالان رسانه کشور است. برای گردآوری دادهها از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. مقولههای الگوی پژوهش با روش گراندد تئوری شناسایی و الگوی نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی گردید. تحلیل دادههای کیفی با نرمافزار Maxqda و بخش کمی با Smart PLS انجام شد. در نهایت از طریق کدگذاری محوری به 53 مقوله فرعی دست یافته شد که در 9 مقوله اصلی شامل عوامل مدیریتی، عوامل قانونی، عوامل فناوری، عوامل فرهنگی، تعامل با رسانههای جدید، سیاستگذاری رسانه ملی، اینترنت نسل پنج، مسئولیت اجتماعی رسانه ملی و محتوای صوتی و تصویری فضای مجازی دستهبندی شدند. نتایج نشان داد براساس الگوی پارادایمی پژوهش، عوامل مدیریتی، قانونی، دانشی و فرهنگی بر سیاستگذاری رسانه ملی تاثیر دارند. از سوی دیگر اینترنت نسل پنج شرایط زمینهای را فراهم میسازد و مسئولیت اجتماعی رسانه ملی نیز یک عامل مداخلهگر است. در نهایت با راهبردهای تعامل با رسانههای جدید میتوان به توسعه محتوای صوتی و تصویری فضای مجازی پرداخت.
حسین زارعی عظیمیان؛ سیاوش صلواتیان؛ سمیه لبافی
چکیده
یکی از مهمترین مواردی که میتواند منجر به مزیت رقابتی سازمان صداوسیما در محیط پرتلاطم سازمانهای رسانهای شود، تدوین و اجرای راهبرد یا همان مدیریت راهبردی است. شناسایی ریسکهای راهبردی و تمهید اقداماتی برای آنها میتواند منجر به افزایش احتمال موفقیت مدیریت راهبردی در سازمان صداوسیما شود و قدرت رقابتپذیری این سازمان را در ...
بیشتر
یکی از مهمترین مواردی که میتواند منجر به مزیت رقابتی سازمان صداوسیما در محیط پرتلاطم سازمانهای رسانهای شود، تدوین و اجرای راهبرد یا همان مدیریت راهبردی است. شناسایی ریسکهای راهبردی و تمهید اقداماتی برای آنها میتواند منجر به افزایش احتمال موفقیت مدیریت راهبردی در سازمان صداوسیما شود و قدرت رقابتپذیری این سازمان را در سپهر رسانهای کشور و جهان افزایش دهد. هدف این پژوهش شناسایی و ارائه الگوی ریسکهای راهبردی در سازمان صداوسیما میباشد. بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش نظریه زمینهای (GT) استفاده شده است. دادههای مورد نیاز پژوهش از طریق مصاحبۀ عمیق با چهارده نفر از خبرگان به دست آمد؛ این افراد بهصورت هدفمند از بین معاونین، مشاوران، مدیران و کارشناسان سازمان صداوسیما که پست سازمانی و یا وظایف آنها به مقوله راهبرد مربوط میشود و نیز اساتید دانشگاهی که آشنا به مقوله ریسک و راهبرد هستند، انتخاب شدهاند. دادهها در سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و گزینشی با استفاده از نرمافزار اطلستی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر این اساس 115 مفهوم در قالب هفت ریسک شامل ریسکهای ساختاری، ریسکهای دانشی، ریسکهای تولید، ریسکهای مدیریتی، ریسکهای فنی و فناوری، ریسکهای مالی و ریسکهای منابع انسانی شناسایی و دستهبندی شدند.
احسان مختاری؛ محسن شاکری نژاد؛ سعید علوی وفا
چکیده
به اذعان اندیشمندان و فعالان حوزه فرهنگ و جامعهشناسی، جامعه ایرانی مبتلا به مسائل متعدد فرهنگی و اجتماعی است و یا حداقل در بسیاری از مؤلفههای فرهنگی اجتماعی نیاز به رشد و تعالی دارد و نقش نهاد رسانه در این رشد و تعالی ضروری به نظر میرسد.جریانسازی رسانهای از ضرورتهای موردنیاز رسانه ملی برای رفع مسائل فرهنگی و جامعهشناختی ...
بیشتر
به اذعان اندیشمندان و فعالان حوزه فرهنگ و جامعهشناسی، جامعه ایرانی مبتلا به مسائل متعدد فرهنگی و اجتماعی است و یا حداقل در بسیاری از مؤلفههای فرهنگی اجتماعی نیاز به رشد و تعالی دارد و نقش نهاد رسانه در این رشد و تعالی ضروری به نظر میرسد.جریانسازی رسانهای از ضرورتهای موردنیاز رسانه ملی برای رفع مسائل فرهنگی و جامعهشناختی جامعه ایرانی است؛ لذا هدف پژوهش حاضر این است که با طراحی الگوی فرایند جریانسازی رسانهای برای سیمای جمهوری اسلامی ایران، یاریگر نقشآفرینی سازمان صداوسیما در حل این مسئله باشد.بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش از روش نظریه دادهبنیاد (GT) استفاده شده است؛ لذا پژوهش از نظر نوع، روش و ماهیت دادهها پژوهشی کیفی است. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با پانزده نفر از خبرگان به دست آمد. مصاحبهشوندگان بهصورت هدفمند باتوجهبه پست سازمانی، تحصیلات دانشگاهی و تجربه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شدند. دادههای حاصل طی سه مرحله کدگذاری باز، محور و انتخابی به کمک نرمافزار مکس کیودا مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند و ذیل یازده مقوله فرعی و سه مقوله اصلی شامل شرایط فرایند جریانسازی رسانهای، راهبردهای فرایند جریانسازی رسانهای و پیامدهای جریانسازی رسانهای طبقهبندی شدند و برای فرایند جریانسازی رسانهای پنج گام اصلی و یک گام یاریدهنده استخراج گردید.