ناهید سعادت سیرت؛ محمد مهدی فرقانی
چکیده
فیلمهای پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. روایت و روایتگری عامل مهمی در شکلدهی پویانماییها است. روایتها، عموماً بیانگر گونهای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار میروند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب میشود؛ روایت ها به برنامهسازان ...
بیشتر
فیلمهای پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. روایت و روایتگری عامل مهمی در شکلدهی پویانماییها است. روایتها، عموماً بیانگر گونهای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار میروند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب میشود؛ روایت ها به برنامهسازان کمک می-کنند از روش القاء مستقیم پیام به مخاطب فاصله بگیرند و ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، رسانه را در رساندن به اهداف کلان خود یاری رسانند. به همین دلیل نحوه شکلگیری، عناصر سازنده و مفاهیم صریح و ضمنی روایت ها باید مورد تحلیل علمی قرار گیرد. بر همین مبنا هدف از این مقاله، تحلیل عناصر روایی و بصری اثر کوتاه پویانمایی «قاصدک» که از آثار فاخر تولیدات پویانمایی صدا و سیمای مرکز همدان است. به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد روایت شناسی و نظریه «رولان بارت» و «ژرار ژنت» برای تحلیل روایت عناصر روایی و بصری فیلم مورد بررسی استفاده شد. در نهایت یافتهها نشان داد عناصر بصری در خدمت بیان داستان و مفاهیم تصویری هستند و به خوبی مفاهیم اصلی داستان را روایت کردهاند. بطوریکه عناصر بصری، مفاهیم صریح و ضمنی متن را در ارتباط با موضوع فیلم به خوبی بیان میکنند. همچنین عناصر زیباشناختی بصری این فیلم توانسته است درغنای محتوایی و زیبایی تصویری فیلم پویانمایی قاصدک تأثیر داشته باشد.
سیدعلی روحانی
چکیده
مفهوم قدرت نرم در علوم انسانی به منظور توصیف قابلیت برای نفوذ غیرمستقیم بر رفتار سایر مجموعهها از طریق ابزارهایی متفاوت با قدرت سخت بکار میرود. در سطح ملی، قدرت نرم، تواناییهای یک کشور در بکارگیری ابزاری است که بر دیگر رفتارهای موجود تأثیر بگذارد. این ابزارها میتوانند از حوزههای فرهنگی پدید آیند. سینما در جایگاه رسانهای ...
بیشتر
مفهوم قدرت نرم در علوم انسانی به منظور توصیف قابلیت برای نفوذ غیرمستقیم بر رفتار سایر مجموعهها از طریق ابزارهایی متفاوت با قدرت سخت بکار میرود. در سطح ملی، قدرت نرم، تواناییهای یک کشور در بکارگیری ابزاری است که بر دیگر رفتارهای موجود تأثیر بگذارد. این ابزارها میتوانند از حوزههای فرهنگی پدید آیند. سینما در جایگاه رسانهای فراگیر و عامهپسند بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای فرهنگی در حوزۀ قدرت نرم محسوب میشود. از سویی دیگر هویت مقاومت مفهومی است که در تبیین رابطۀ نوعی از هویت و قدرت استفاده میشود. هویت مقاومت هویت کنشگرانی هست که در شرایطی قرار دارند که از طرف منطقِ سلطه بیارزش شناخته میشوند. از اینرو هدف اصلی هویت مقاومت ساخت هویت دفاعی در مواجهه با نهادهای سلطه و تقویت حد و مرزها و خطوط تمایز است. در این پژوهش ابتدا مفهوم جنگ نرم از منظر جوزف نای و هویت مقاومت از منظر مانوئل کاستلز تشریح میشود. سپس در ادامه با مطالعه سیر تاریخی سینمای فلسطین، چگونگی تبدیل سینما به هویت مقاومت و ابزاری برای قدرت نرم در این کشور تحلیل میشود. پژوهش با بررسی دورههای مختلف سینمای فلسطین نشان میدهد که چگونه هویت فلسطینی ابتدا از ابزار سینما برای مقاومت در برابر قدرت سخت بهره میگیرد و در ادامه به واسطه موفقیتهای فیلمسازان فلسطینی در عرصههای بینالمللی، سینمای فلسطین به ابزاری برای قدرت نرم تبدیل میشود.
محمد حسین ساعی؛ محمدحسین آزادی؛ هادی البرزی دعوتی
چکیده
رسانه های اجتماعی، پلتفرمی برای کاربرانشان فراهم کرده اند که کاربران از طریق آنها می توانند در سریع ترین زمان با کاربران دیگر ارتباط و نظام پیام رسانی مؤثری برقرار کنند؛ ظهور این نوع پلتفرم ها در جامعه شبکه ای امروز، بهطور تقریبی همة عرصه های زیست اجتماعی ازجمله فرایندهای حرفه ای و سازمانی تولید خبر بهمثابه ...
بیشتر
رسانه های اجتماعی، پلتفرمی برای کاربرانشان فراهم کرده اند که کاربران از طریق آنها می توانند در سریع ترین زمان با کاربران دیگر ارتباط و نظام پیام رسانی مؤثری برقرار کنند؛ ظهور این نوع پلتفرم ها در جامعه شبکه ای امروز، بهطور تقریبی همة عرصه های زیست اجتماعی ازجمله فرایندهای حرفه ای و سازمانی تولید خبر بهمثابه یکی از ارکان موجده و مبقیه جوامع و حکومت های مدرن را به چالش کشیده است؛ اگر خبرهای منتشرشده در فضای این رسانه های اجتماعی جعلی باشند، کاربران بهوسیله این خبرها فریفته می شوند و احتمال می رود که تصمیمات اجتماعی شان نامتعارف شود، چنانچه در عصر پساحقیقت، کاربران، بررسی های واقعی و تجزیهوتحلیل اطلاعات دریافتی را کنار گذاشته و تقریباً بیچونوچرا مقهور انواع اطلاعات مخرب می شوند. در این دوران جدید، شناخت کامل ابعاد، اهداف و پیامدهای خبر جعلی که پدیدهای نوظهور و آسیب زاست برای مقابله با ابعاد ویرانگر آن ضروری به نظر می رسد. در این مقاله با بررسی جامع منابع علمی موجود و انجام مصاحبه عمیق، چهار مضمون سازمان یافته «تفاوت خبر جعلی با خبر»، «تشابه خبر جعلی با خبر»، «اهداف» و «پیامدهای» خبر جعلی را با کمک روش تحلیل مضمون ارائه دادیم. از اینرو خبر جعلی در مؤلفه هایی چون قالب خبری و سازمانی و حرفه ای بودن مشابه و در مؤلفه هایی چون تولید بر بستر رسانه های غیررسمی متمایز از خبر واقعی است. خبر جعلی با اهدافی چون تشکیل جنگ روانی و تأمین منافع مالی، سیاسی و ایدئولوژیک تولیدکنندگان منتشر می شود. خبر جعلی پیامدهایی نظیر مخاطره انداختن امنیت ملی و روان عمومی جامعه و بالابردن احتمال تصمیمگیری مبتنی بر اطلاعات غلط را در پی دارد.
محمود بهشتی؛ محمد علی هرمزی زاده؛ اردشیر زابلی زاده
چکیده
پیششرط اثرگذاری پیامهای رسانهای، داشتن اعتماد مخاطب است. در این مقاله به دنبال دستیابی به اسلوبهای اختصاصی جلب اعتماد مخاطبان در شبکه بیبیسی فارسی است و برای این کار اصلیترین بخش خبری این شبکه یعنی خبر 60 دقیقه را مورد مطالعه قرار میدهد. این پژوهش از نظریۀ اعتبار منبع، جنگ نرم، نظریه استفاده و رضامندی و اَنگ زنی استفاده ...
بیشتر
پیششرط اثرگذاری پیامهای رسانهای، داشتن اعتماد مخاطب است. در این مقاله به دنبال دستیابی به اسلوبهای اختصاصی جلب اعتماد مخاطبان در شبکه بیبیسی فارسی است و برای این کار اصلیترین بخش خبری این شبکه یعنی خبر 60 دقیقه را مورد مطالعه قرار میدهد. این پژوهش از نظریۀ اعتبار منبع، جنگ نرم، نظریه استفاده و رضامندی و اَنگ زنی استفاده کرده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی با راهبرد استقرایی دو ماه از خبر 60 دقیقه را بهطور کامل مورد مطالعه قرار داده است. در پایان با طبقهبندی کدهای به دست آمده 78 مفهوم احصا شد که در 20 مقوله انسجام یافتند و این مقولهها مبنای تحلیل قرار گرفت. اسلوبهای اختصاصی این شبکه برای جلب اعتماد مخاطبان عبارت است از: فرا اطلاعات، اعتباربخشی، واقعنمایی مکان رویداد، حضور در مکانهای خبرساز، درگیر کردن مخاطب، ارتقای واقعی کردن اهمیت رویداد، توجه به تازگی رویداد، جامعنگری، مخاطب محوری، پیوند خبر و زندگی روزمره مخاطب، بیواسطگی، نزدیکی به مخاطب، مشارکت دادن مخاطب در تولید خبر، مرجعیت خبرنگاران، بکارگیری فیلمهای تولیدی گروههای دخیل در خبر، بکارگیری شاهدان عینی، بیان چراها، رجوع به متخصصان خبره، مستند کردن گفتهها، استفاده از نقلقول و مکتوبات. یکی از خصوصیات اصلی برنامه خبری 60 دقیقه، نشان دادن ملموس معیارهای جلب اعتماد به مخاطب است و این خود نشان دهندۀ این موضوع است که این برنامه به خوبی اهمیت خبر تلویزیونی را که اساس آن بر تصویر است، درک کرده و میکوشد به انحای گوناگون هر رویدادی را بهطور ضمنی و مستقیم به نمایش بگذارد.
سیدمحمدصادق مرکبی؛ علی رجب زاده طهماسبی
چکیده
در این مقاله با اتکاء به مبانی و قواعد «نظام ارتقای کیفیت» و با نگاهی به فعالیتها و تولیدات در سپهر رسانهای کشور؛ فرایند و چالشهای این حوزه بررسی و تحلیل شده و بر شناسایی شبکة مسائل اصلی موجود در مراحل ایدهپردازی، طراحی، تولید و انتشار آثار و محصولات رسانهای، تأکید شده است. هدف این تحقیق؛ واکاوی نقش و عملکرد ...
بیشتر
در این مقاله با اتکاء به مبانی و قواعد «نظام ارتقای کیفیت» و با نگاهی به فعالیتها و تولیدات در سپهر رسانهای کشور؛ فرایند و چالشهای این حوزه بررسی و تحلیل شده و بر شناسایی شبکة مسائل اصلی موجود در مراحل ایدهپردازی، طراحی، تولید و انتشار آثار و محصولات رسانهای، تأکید شده است. هدف این تحقیق؛ واکاوی نقش و عملکرد نظام ارتقای کیفیت در حوزة فعالیتها و تولیدات رسانهای کشور بوده و رفع چالشهای اساسی این حوزه و سازوکارهای بهبود آن، استخراج و توصیه شده است. این تحقیق با روش پژوهش «مطالعة موردی» که از راهبردهای کیفی مورد استفاده در مطالعات مدیریت و نظامها میباشد، با بهرهگیری از ابزار مصاحبه برای بررسی عمیق شرایط خاص «فعالیتهای رسانهای» و بایستههای «نظام ارتقای کیفیت» سامان یافته است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که؛ روابط و فرایند فعالیتهای رسانهای، روابطی است که هنوز هم در عرصههایی بهطور مشخص و معناداری بر پایة استقلال فرهنگی استوار نیست و در این میان رعایت نظاممند فرایند ارتقای کیفیت «فعالیتها و تولیدات رسانهای» نقش عمده و زیربنایی در تعالی فرهنگی کشور خواهد داشت.
مهدخت بروجردی علوی؛ محمد مهدی رحمتی
چکیده
رسانۀ خدمت عمومی برمبنای مسئولیتپذیری اجتماعی شکل گرفته است. نظام مطلوب مدیریت رسانه در سازمان صداوسیما به الگوی رسانه خدمتمحور نزدیکتر است. حضور مؤثر در زیست بوم صنعت رسانه و محتوا، نیازمند برنامه ریزی راهبردی و مهمتر از آن ارزیابی و اصلاح این راهبردها است. فقدان شاخصهای مناسب ارزیابی عملکرد، موجب اتلاف منابع مالی ...
بیشتر
رسانۀ خدمت عمومی برمبنای مسئولیتپذیری اجتماعی شکل گرفته است. نظام مطلوب مدیریت رسانه در سازمان صداوسیما به الگوی رسانه خدمتمحور نزدیکتر است. حضور مؤثر در زیست بوم صنعت رسانه و محتوا، نیازمند برنامه ریزی راهبردی و مهمتر از آن ارزیابی و اصلاح این راهبردها است. فقدان شاخصهای مناسب ارزیابی عملکرد، موجب اتلاف منابع مالی و سرمایه های انسانی خواهد شد. حوزۀ فنی و زیرساخت بهعنوان یکی از مهمترین حوزههای کلیدی سازمان صداوسیما، نیز از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این پژوهش «شناسایی شاخص های ارزیابی برنامه های راهبردی حوزۀ فنی و زیرساخت سازمان صداوسیما برای تحقق مفاهیم رسانه خدمت عمومی است.» محقق در گام نخست، با استفاده از روش اسنادی، متون و منابع مهم انتشاریافته توسط مراجع بین المللی در حوزۀ رسانه خدمت عمومی را مورد بررسی قرار داده و 11 مفهوم را احصاء نموده است. در گام دوم، با تطبیق کلیه برنامه های راهبردی حوزۀ فنی و زیرساخت سازمان صداوسیما با این مفاهیم، چهار استراتژی (مشتمل بر ده برنامه راهبردی) متناظر با دو مفهوم رسانۀ خدمت عمومی یعنی «جامعیت» و «تمایز» استخراج شد که نشان میدهد در برنامهریزی راهبردی سازمان صداوسیما، ویژگی های این نظام رسانه ای انعکاس یافته است. در نهایت، با استفاده از کارت امتیازی متوازن و برگزاری چهار جلسه گروه متمرکز با حضور 6 نفر از مدیران کل و 9 نفر کارشناس خبره حوزه فنی که بهصورت هدفمند انتخاب شدند، شاخصهای ارزیابی در چهار بعد فرایندها، مالی (اقتصاد رسانه)، رشد و یادگیری (سرمایه انسانی) و مشتری (مخاطب و ذینفع) شناسایی و تبیین شده است.
محمد مهدیزاده؛ محمدمهدی وحیدی
چکیده
در این مقاله، از منظرِ یک راوی که زاویهی دیدِ دانایِ کل محدود به یک شخصیت را برای روایتِ خود برگزیده است با تمرکز بر یک شخصیتِ ایرانیِ خاص در سریال تلویزیونی میهن، میکوشیم با استفاده از رهیافتِ تحلیلی نشانهشناسی اجتماعی تصویر که توسط کرس و ونلیوون چارچوببندی شده است، نحوهی برساختِ هویتِ ایرانیِ مهاجر را در یک متنِ رسانهای ...
بیشتر
در این مقاله، از منظرِ یک راوی که زاویهی دیدِ دانایِ کل محدود به یک شخصیت را برای روایتِ خود برگزیده است با تمرکز بر یک شخصیتِ ایرانیِ خاص در سریال تلویزیونی میهن، میکوشیم با استفاده از رهیافتِ تحلیلی نشانهشناسی اجتماعی تصویر که توسط کرس و ونلیوون چارچوببندی شده است، نحوهی برساختِ هویتِ ایرانیِ مهاجر را در یک متنِ رسانهای بررسی کنیم. تحلیلِ ما نشان میدهد که در مدّت حضور این شخصیت در سریالِ میهن، سیرِ تطوّرِ هویتِ او، با استفاده از نمادپردازیهای بصری و فنِّ بلاغت، به شیوهای خاص به تصویر کشیده شده است. از منظر نشانهشناسیِ اجتماعی، روایت زندگی این قهرمان خیالی، میتواند به منبعی برای برسازیِ هویتهای مطلوب و منطبق بر رویکردِ ایدئولوژیکِ سازندگان، تبدیل شود. فرح در کنار دیگر شخصیتهای ایرانیِ مهاجرِ بازنماییشده در متونِ رسانهایِ دیگر، هم در برساختِ دوگانهی خود/دیگریِ جدید مشارکت میکند و هم به جزئی از «منبعِ نشانهایِ» ایرانیِ مهاجرِ امریکاییشده تبدیل میشود که بعداً نیز میتواند به منظورِ نیل به اهداف خاص، در متونِ دیگر مورد ارجاع قرار گیرد.
مهدی منتظرقائم؛ علی اصغر سلیمانیان
چکیده
دهه هفتاد و شروع «دوران سازندگی»، از نقاط عطف تحولات سنت و مدرنیته، پس از انقلاب است که بیش از هر چیز در سبک زندگی نمود مییابد. این تحقیق برآن است تا با رویکرد مطالعات فرهنگی، بازنمایی «سبک زندگی» در سریالهای خانوادگی پربیننده در دهه هفتاد را مطالعهکند. بهاینمنظور سریال پدرسالار، به عنوان پربینندهترین ...
بیشتر
دهه هفتاد و شروع «دوران سازندگی»، از نقاط عطف تحولات سنت و مدرنیته، پس از انقلاب است که بیش از هر چیز در سبک زندگی نمود مییابد. این تحقیق برآن است تا با رویکرد مطالعات فرهنگی، بازنمایی «سبک زندگی» در سریالهای خانوادگی پربیننده در دهه هفتاد را مطالعهکند. بهاینمنظور سریال پدرسالار، به عنوان پربینندهترین سریال خانوادگی، که موضوع آن بهطور وثیقی با حوزه سبک زندگی مرتبط بود برای مطالعه موردی انتخابشد. در بخش ادبیات نظری؛ دیدگاههای صاحبنظران در باب سبک زندگی بررسی و در ادامه نظریه بازنمایی برساختگرا به عنوان چارچوب نظری انتخاب گردید. در بحث روش، از دو الگوی نشانهشناسیِ «کیت سلبی و ران کاودوری» و «تحلیل سهگانه فیسک» بهرهگیری شده است. نتایج نشان میدهد بازنمایی سبک زندگی حول دو محور اصلی صورت گرفتهاست. اول تضاد نسلی و دوم تضاد سبک زندگی سنّتی با نوگرا. سنخشناسی سبک زندگی در قالب تقابل دوگانة «سبک زندگی سنّتی نسل قدیم» و «سبک زندگی نوگرای نسل جدید» بازنمایی گردیده است. این سریال تلفیق سبک زندگی سنّتی و نوگرا را برای جامعه ایرانی تجویز میکند. این تلفیق شامل داراییها، ارزشها، نگرشها و الگوی روابط انسانی میشود. «تأکید بر شکاف نسلی»، «نقد سبک زندگی سنّتی مردسالار نسل قدیم» و «عدم دخالت دادن مذهب در تقابل سبک زندگی» ازجمله معانی مرجح این سریال است.
عبدالله بیچرانلو
چکیده
با عرضه و پخش برنامه های گوناگون تفریحی و سرگرمکننده به زبانهای بومی و محلی، از طریق شبکههای مختلف تلویزیونی ماهوارهای، مخاطبان این شبکهها، دریافتکننده پیامهای خواسته یا ناخواستهای میشوند که تولیدکنندگان شبکههای مذکور برایشان تدارک دیدهاند. برنامۀ «بفرمایید شام» که از شبکه تلویزیونی ماهوارهای ...
بیشتر
با عرضه و پخش برنامه های گوناگون تفریحی و سرگرمکننده به زبانهای بومی و محلی، از طریق شبکههای مختلف تلویزیونی ماهوارهای، مخاطبان این شبکهها، دریافتکننده پیامهای خواسته یا ناخواستهای میشوند که تولیدکنندگان شبکههای مذکور برایشان تدارک دیدهاند. برنامۀ «بفرمایید شام» که از شبکه تلویزیونی ماهوارهای «من و تو 1» پخش شده، از قابلیت مطالعه بهمنظور پاسخ به سؤال هایی در مورد چگونگی و چرایی جلب مخاطبان به این برنامه برخوردار است. در رویکرد نظری به موضوع، از نظریۀ مجاورت فرهنگی استروبار و رضایت و خشنودی مخاطب، بهره گرفته شده است. مطالعۀ پیشرو ضمن تحلیل محتوای کیفی برنامۀ تلویزیونی «بفرمایید شام»، بهمنظور تدقیق یافتهها بهعنوان روش مکمل، با احصاء نظرهای مخاطبان این برنامه در فضای مجازی و بهطور خاص در شبکۀ اجتماعی فیسبوک درصدد بوده است تا دلایل جذابیت برنامه مذکور را که منجر به جلب مخاطبان شده است، شناسایی کند. یافته های تحقیق نشان داده است که خود غذا و آشپزی در این برنامه، تنها ابزار و بهانهای برای تولید برنامه و شکلگیری تعامل میان شرکتکنندگان در برنامه است و عوامل متعدد دیگری در جلب مخاطب، تأثیرگذارند. تحلیل نظرهای مخاطبان برنامه نشان میدهد که برنامه، برای مخاطبان گوناگون به دلایل مختلف، جذابیت های خاصی داشته است ازجمله: کنداکتور (برنامهریزی پخش) سنجیده، راوی طناز و شوخ طبع، زیباییهای ساختاری و ...
حامد حاجی حیدری؛ کیانوش اکرم
چکیده
رویدادهای فضای رسانهای، حائز بالاترین اهمیت در زمینه علوم اجتماعی و رفتاری هستند، چرا که مرزهای تئوریک علوم اجتماعی را دگرگون میکنند. بازیهای ویدئویی، بیش از هر چیز، شبیهساز نحوی از زندگی قابل کنترل هستند. این وجه متمایز بازیهای رایانهای پای واقعیت افزوده را به حیطه ارتباطات رسانهمند باز میکند که تجربه تاریخی ما در ...
بیشتر
رویدادهای فضای رسانهای، حائز بالاترین اهمیت در زمینه علوم اجتماعی و رفتاری هستند، چرا که مرزهای تئوریک علوم اجتماعی را دگرگون میکنند. بازیهای ویدئویی، بیش از هر چیز، شبیهساز نحوی از زندگی قابل کنترل هستند. این وجه متمایز بازیهای رایانهای پای واقعیت افزوده را به حیطه ارتباطات رسانهمند باز میکند که تجربه تاریخی ما در تحلیل آن بسیار نارساست. در واقع، بشر در بخش قاطع و حتی کاملی از تاریخ زیست خود، چنین تجربهای نداشته است. در بررسی چنین پدیدههایی، بسیار مهم است که پیوسته به مسیر پیموده شده بنگریم، و در مورد جمعبندی تجربیات و تحلیلهای خود وسواس بورزیم. از این قرار، منظور و مقصود این مقاله آن است که به اتکای مرور مفصل برداشتهای نظری از بازیهای ویدئویی که در یک تحقیق مستقل صورت گرفته است، آخرین جمعبندی را از انواع تیپهای فکری در قبال این موضوع را فهرست نماید، که نهایتاً به شانزده تیپ نظری در این حیطه دست یافته است. در یک افق عمومی، مناقشه اصلی در انباشت نظری حوزه بازیهای رایانهای دایر بر این است که آیا بازیهای رایانهای استمرار انگیزشهای انسانی هستند که در دنیای سایبر و تعاملی بازیهای رایانهای، پاسخ آسانتری دریافت میکنند، و این، دلیل اصلی افراد برای پناه بردن با دنیای بازیهای رایانهای است؟ یا در سوی مقابل، این سؤال مطرح است که آیا بازیهای رایانهای، گیمپلی و زیستفضای مستقل خود را خلق میکنند، و افراد با قرار گرفتن در این زیستفضا خود را با اقتضائات آن تطبیق میدهند و تبدیل به بازیباز آن بازیهای میشوند؟ تنوعی از دیدگاهها در این دو جبهه نظری وجود دارد که سنخبندی آنها الهامات مهمی برای آینده مواجهه نظری و عملی ما با دنیای بازیهای رایانهای و در کل، سایبرفضا خواهد داشت.