محمد مهدیزاده؛ محمدمهدی وحیدی
چکیده
در این مقاله، از منظرِ یک راوی که زاویهی دیدِ دانایِ کل محدود به یک شخصیت را برای روایتِ خود برگزیده است با تمرکز بر یک شخصیتِ ایرانیِ خاص در سریال تلویزیونی میهن، میکوشیم با استفاده از رهیافتِ تحلیلی نشانهشناسی اجتماعی تصویر که توسط کرس و ونلیوون چارچوببندی شده است، نحوهی برساختِ هویتِ ایرانیِ مهاجر را در یک متنِ رسانهای ...
بیشتر
در این مقاله، از منظرِ یک راوی که زاویهی دیدِ دانایِ کل محدود به یک شخصیت را برای روایتِ خود برگزیده است با تمرکز بر یک شخصیتِ ایرانیِ خاص در سریال تلویزیونی میهن، میکوشیم با استفاده از رهیافتِ تحلیلی نشانهشناسی اجتماعی تصویر که توسط کرس و ونلیوون چارچوببندی شده است، نحوهی برساختِ هویتِ ایرانیِ مهاجر را در یک متنِ رسانهای بررسی کنیم. تحلیلِ ما نشان میدهد که در مدّت حضور این شخصیت در سریالِ میهن، سیرِ تطوّرِ هویتِ او، با استفاده از نمادپردازیهای بصری و فنِّ بلاغت، به شیوهای خاص به تصویر کشیده شده است. از منظر نشانهشناسیِ اجتماعی، روایت زندگی این قهرمان خیالی، میتواند به منبعی برای برسازیِ هویتهای مطلوب و منطبق بر رویکردِ ایدئولوژیکِ سازندگان، تبدیل شود. فرح در کنار دیگر شخصیتهای ایرانیِ مهاجرِ بازنماییشده در متونِ رسانهایِ دیگر، هم در برساختِ دوگانهی خود/دیگریِ جدید مشارکت میکند و هم به جزئی از «منبعِ نشانهایِ» ایرانیِ مهاجرِ امریکاییشده تبدیل میشود که بعداً نیز میتواند به منظورِ نیل به اهداف خاص، در متونِ دیگر مورد ارجاع قرار گیرد.
مهدخت بروجردی علوی؛ سید محمد مهدی زاده؛ محسن شاکری نژاد
چکیده
یکی از کارکردهای اساسی رسانهها، بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما بهمثابه یک مخاطب از پدیدههای مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجهه با گزارشها و تصاویری است که بهوسیله رسانهها ارائه شده است. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیده فرهنگی در حوزة پوشش زنان است که در ...
بیشتر
یکی از کارکردهای اساسی رسانهها، بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما بهمثابه یک مخاطب از پدیدههای مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجهه با گزارشها و تصاویری است که بهوسیله رسانهها ارائه شده است. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیده فرهنگی در حوزة پوشش زنان است که در طول سالها، در تلویزیون بازنمایی شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که چادر در سالهای پس از انقلاب اسلامی چگونه در سریالهای تلویزیونی بازنمایی شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، شخصیتهای چادری 40 سریال از پربینندهترین سریالهای پخش شده از تلویزیون ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی مورد تحلیل قرار گرفته است. به این دلیل که واحد تحلیل در این پژوهش، «شخصیت» است، بر این اساس تعداد 107 شخصیت چادری این سریالها، بهصورت تمام شماری انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار spss و آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کای اسکور) استفاده شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که در سالهای پس از انقلاب اسلامی تصویر مطلوبی از زنان چادری در تلویزیون ارائه نشده است، بهطوریکه زنان چادری یا اساساً حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی ندارند یا اگر دارند اغلب دارای ضعفها و مشکلات مختلفی هستند که در مقایسه با شخصیتهای زن غیر چادری نمود پررنگتری دارد. زنان چادری بهگونهای معنادار؛ مسن، بدون تحصیلات دانشگاهی، از طبقه متوسط و پایین جامعه، دارای مشکلات روحی و روانی و دارای چهرهای متوسط و زشت به تصویر کشیده شدهاند. بر این اساس چادر، پوشش زنی معرفی میشود که احتمالاً کمتر مخاطبی تمایل به همذات پنداری و احیاناً الگوبرداری از او خواهد داشت.
عبدالرحمان علیزاده؛ محمد مهدی فرقانی؛ محمدسعید ذکایی؛ محمد مهدیزاده
چکیده
مقالهحاضر، در پیشناخت نحوة بازنمایی رویدادها توسط رسانهها و نحوة خوانش مخاطبان از آنهاست. این مقاله مبتنی بر الگوی رمزگذاری/ رمزگشایی استوارت هال، در بخش اول با الگوی تحلیل گفتمان وندایک به تحلیل متونخبری از دو تلویزیون بیبیسیفارسی و شبکه یک (فرآیند رمزگذاری) میپردازد تا مؤلفههای گفتمان خبری این شبکهها را استخراج ...
بیشتر
مقالهحاضر، در پیشناخت نحوة بازنمایی رویدادها توسط رسانهها و نحوة خوانش مخاطبان از آنهاست. این مقاله مبتنی بر الگوی رمزگذاری/ رمزگشایی استوارت هال، در بخش اول با الگوی تحلیل گفتمان وندایک به تحلیل متونخبری از دو تلویزیون بیبیسیفارسی و شبکه یک (فرآیند رمزگذاری) میپردازد تا مؤلفههای گفتمان خبری این شبکهها را استخراج کند. برای اینمنظور، دو بستۀ خبری مربوط به رویدادهای خبری برکناری مرسی در مصر و اقتصاد ایران از یک دورۀ زمانی یکماهه (8 تیر تا 8 مرداد 1392) بهصورت هدفمند انتخاب شدند. در بخشدوم، برای بررسی خوانش شهروندان تهرانی از رویدادهای خبری منتخب از مصاحبۀ متمرکز نیمهساخت یافتة فردی و گروهی استفاده شده است. درمجموع 29 مصاحبۀ فردی و گروهی با 54 نفر از شهروندان تهرانی از گروههای سنی و جنسی مختلف به عمل آمد. نتایج نشان داد، بیبیسیفارسی در بازنمایی هر سه رویداد از مؤلفههای گفتمانی لیبرالدموکراسی استفاده کرده است. بازنمایی شبکة یک نیز عمدتاً مبتنی بر گفتمان انقلاباسلامی است. اما مصاحبهشوندگان در مواجهه با این رویدادها تحتتأثیر متونهویتی، تجربةزیسته، دسترسی به گفتمانهای دیگر و مؤلفههای زمینهای و با استفاده از مؤلفههای هر دو گفتمان به خوانش مسلط، توافقی و متضاد هر دوشبکه پرداختند.