حمید بابایی میبدی؛ امیررضا کنجکاو منفرد؛ احسان کریمی میبدی
چکیده
یکی از رایجترین ترفندهای مورد استفاده در تبلیغات تلویزیونی استفاده از افراد مشهور است که محصول را مورد تأیید قرار میدهند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از تأیید کنندههای مشهور بر قصد خرید با توجه به نقش میانجی نگرش، به نام تجاری(برند) و تبلیغات است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ...
بیشتر
یکی از رایجترین ترفندهای مورد استفاده در تبلیغات تلویزیونی استفاده از افراد مشهور است که محصول را مورد تأیید قرار میدهند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از تأیید کنندههای مشهور بر قصد خرید با توجه به نقش میانجی نگرش، به نام تجاری(برند) و تبلیغات است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مصرف کنندگان شهر یزد بوده که در معرض تبلیغات تلویزیونی صدا و سیما (شبکه سراسری) قرار گرفتهاند. از این جامعه با استفاده از رابطه کوکران، نمونهای به حجم 420 نفر و به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است که پایایی و روایی آن مورد تأیید قرار گرفته است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ویژگیهای تأیید کننده مشهور بر نگرش نسبت به تبلیغات تأثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین، نگرش نسبت به تبلیغات بر نگرش به برند تأثیر معناداری دارد. همچنین نگرش نسبت به تبلیغات در رابطه بین ویژگیهای تأیید کننده و نگرش نسبت به برند نقش میانجی ایفا میکند. در واقع استفاده اصولی و علمی از تأیید کنندههای مشهور در تبلیغات میتواند بر نگرش مخاطبین تأثیرگذار باشد.
علی اصغر غلامرضا؛ احسان کریمی میبدی
دوره 10، شماره 25 ، دی 1393، ، صفحه 59-82
چکیده
امروزه تغییرات سریع تکنولوژی و محتوایی بر فضای رسانهای جهان حاکم است. در این فضای رقابتی شدید صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان دانشگاه عمومی، نیازمند همگام بودن با تغییرات است. از آنجا که آموزش مهمترین ابزار برای همگام شدن با تغییرات وسیع جهانی است و این تغییرات به وسیله منابع انسانی که مهمترین دارایی سازمان ...
بیشتر
امروزه تغییرات سریع تکنولوژی و محتوایی بر فضای رسانهای جهان حاکم است. در این فضای رقابتی شدید صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان دانشگاه عمومی، نیازمند همگام بودن با تغییرات است. از آنجا که آموزش مهمترین ابزار برای همگام شدن با تغییرات وسیع جهانی است و این تغییرات به وسیله منابع انسانی که مهمترین دارایی سازمان است اتفاق میافتد. آموزش به منابع انسانی یکی از مهمترین اهداف سازمانی صداوسیما می باشد که بسیاری از این هدف در مرکز آموزش محقق میگردد. این پژوهش با استفاده از روش کیفی انجام گردید و ابتدا اسناد بالادستی مطالعه شد و سپس با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، از میان جامعه آماری به صورت هدفمند، 14 نفر از کارشناسان، خبرگان و اساتید به عنوان نمونه انتخاب شدند. اهداف راهبردی با نظر کمیته استراتژیک تعیین و اولویتبندی شد و سپس با استفاده از مصاحبهها و اسناد بالادستی، عوامل داخلی و خارجی مشخص شد و با استفاده از آرای کمیته استراتژیک، ضریب اهمیت و درجه هر یک از عوامل داخلی و خارجی مشخص گردید. قوتها و ضعفها، فرصتها و تهدیدها و درجه نسبی و جدی بودن هر یک از آنها مشخص گردید و با توجه به جمعبندی امتیازات آنان، ناحیه دوم یعنی ناحیه محافظهکارانه به عنوان موقعیت راهبردی مرکز آموزش تعیین گردید. در مجموع از تناظر میان فرصتها وضعفها مرکزآموزش راهبرد حاصل شد و در نهایت با استفاده از نمره جذابیت راهبردها (تعیینکننده میزان ارتباط بین اهداف راهبردی و راهبردها) ماتریس QSPM ترسیم گردید و اولویتبندی راهبردها مشخص شدند.