احسان مختاری؛ محسن شاکری نژاد؛ سعید علوی وفا
چکیده
به اذعان اندیشمندان و فعالان حوزه فرهنگ و جامعهشناسی، جامعه ایرانی مبتلا به مسائل متعدد فرهنگی و اجتماعی است و یا حداقل در بسیاری از مؤلفههای فرهنگی اجتماعی نیاز به رشد و تعالی دارد و نقش نهاد رسانه در این رشد و تعالی ضروری به نظر میرسد.
جریانسازی رسانهای از ضرورتهای موردنیاز رسانه ملی برای رفع مسائل فرهنگی و جامعهشناختی ...
بیشتر
به اذعان اندیشمندان و فعالان حوزه فرهنگ و جامعهشناسی، جامعه ایرانی مبتلا به مسائل متعدد فرهنگی و اجتماعی است و یا حداقل در بسیاری از مؤلفههای فرهنگی اجتماعی نیاز به رشد و تعالی دارد و نقش نهاد رسانه در این رشد و تعالی ضروری به نظر میرسد.
جریانسازی رسانهای از ضرورتهای موردنیاز رسانه ملی برای رفع مسائل فرهنگی و جامعهشناختی جامعه ایرانی است؛ لذا هدف پژوهش حاضر این است که با طراحی الگوی فرایند جریانسازی رسانهای برای سیمای جمهوری اسلامی ایران، یاریگر نقشآفرینی سازمان صداوسیما در حل این مسئله باشد.
بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش از روش نظریه دادهبنیاد (GT) استفاده شده است؛ لذا پژوهش از نظر نوع، روش و ماهیت دادهها پژوهشی کیفی است. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با پانزده نفر از خبرگان به دست آمد. مصاحبهشوندگان بهصورت هدفمند باتوجهبه پست سازمانی، تحصیلات دانشگاهی و تجربه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شدند. دادههای حاصل طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی به کمک نرمافزار مکس کیودا مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند و ذیل یازده مقوله فرعی و سه مقوله اصلی شامل شرایط فرایند جریانسازی رسانهای، راهبردهای فرایند جریانسازی رسانهای و پیامدهای جریانسازی رسانهای طبقهبندی شدند و برای فرایند جریانسازی رسانهای پنج گام اصلی و یک گام یاریدهنده استخراج گردید.
مهدخت بروجردی علوی؛ سید محمد مهدی زاده؛ محسن شاکری نژاد
چکیده
یکی از کارکردهای اساسی رسانهها، بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما بهمثابه یک مخاطب از پدیدههای مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجهه با گزارشها و تصاویری است که بهوسیله رسانهها ارائه شده است. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیده فرهنگی در حوزة پوشش زنان است که در ...
بیشتر
یکی از کارکردهای اساسی رسانهها، بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما بهمثابه یک مخاطب از پدیدههای مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجهه با گزارشها و تصاویری است که بهوسیله رسانهها ارائه شده است. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیده فرهنگی در حوزة پوشش زنان است که در طول سالها، در تلویزیون بازنمایی شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که چادر در سالهای پس از انقلاب اسلامی چگونه در سریالهای تلویزیونی بازنمایی شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، شخصیتهای چادری 40 سریال از پربینندهترین سریالهای پخش شده از تلویزیون ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی مورد تحلیل قرار گرفته است. به این دلیل که واحد تحلیل در این پژوهش، «شخصیت» است، بر این اساس تعداد 107 شخصیت چادری این سریالها، بهصورت تمام شماری انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار spss و آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کای اسکور) استفاده شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که در سالهای پس از انقلاب اسلامی تصویر مطلوبی از زنان چادری در تلویزیون ارائه نشده است، بهطوریکه زنان چادری یا اساساً حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی ندارند یا اگر دارند اغلب دارای ضعفها و مشکلات مختلفی هستند که در مقایسه با شخصیتهای زن غیر چادری نمود پررنگتری دارد. زنان چادری بهگونهای معنادار؛ مسن، بدون تحصیلات دانشگاهی، از طبقه متوسط و پایین جامعه، دارای مشکلات روحی و روانی و دارای چهرهای متوسط و زشت به تصویر کشیده شدهاند. بر این اساس چادر، پوشش زنی معرفی میشود که احتمالاً کمتر مخاطبی تمایل به همذات پنداری و احیاناً الگوبرداری از او خواهد داشت.