رضا فرخ نژاد؛ تژا میرفخرایی
چکیده
کودکان یکی از پربینندهترین و مخاطبان خاص تلویزیون هستند. تلویزیون، بهدلیل بهرهمندی از جذابیتهای تصویری و قدرت همانندسازی، بر برداشت مخاطب کودک از هویت خود، درونی شدن فرهنگ و الگوهای فکری و رفتاری وی تأثیر میگذارد. بنابراین، تنها شبکة تخصصی کودک در ایران انتخاب شد تا قابلیتهای هویتسازی آن مطالعه و به این پرسش پاسخ ...
بیشتر
کودکان یکی از پربینندهترین و مخاطبان خاص تلویزیون هستند. تلویزیون، بهدلیل بهرهمندی از جذابیتهای تصویری و قدرت همانندسازی، بر برداشت مخاطب کودک از هویت خود، درونی شدن فرهنگ و الگوهای فکری و رفتاری وی تأثیر میگذارد. بنابراین، تنها شبکة تخصصی کودک در ایران انتخاب شد تا قابلیتهای هویتسازی آن مطالعه و به این پرسش پاسخ داده شود که برنامههای آن در چه مفصلبندی گفتمانی تولید و پخش میشوند؟ بدینمنظور، ابتدا نظام معنایی گفتمان انقلاب اسلامی و کودک مطلوب آن با رویکرد لاکلائو و موفه از بیانات و مکتوبات رهبران انقلاب اسلامی مفصلبندی و در مرحلة بعدی نظام معنایی برنامههای تلویزیونی شبکه کودک، در بازة زمانی شش ماهه دوم سال 96، تحلیل گفتمان شد. در اندیشة رهبران انقلاب اسلامی، «کودک مطلوب» به معنای پرورش یافتن قوای روحی، جسمی و شکوفایی استعدادهای ذاتی وی است و این مهم بدون توجه به دال مرکزی توحید میسر نمیشود. هویتهای «کودک مؤمن»، «ایرانی»، «انقلابی»، «عالم و فلسفهدان»، «اخلاقمدار»، «تندرست» و «جامعهپذیر» هفت هویت کودک مطلوب گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل میدهند. نتایج نشان میدهد که شبکه به اشکال مختلف، آن هویتها را برساخت کرده است. در مجموع برنامههای تولیدی و تأمینی شبکه، هویت «کودک جامعهپذیر»، «کودک عالم و فلسفهدان»، و «کودک مؤمن»، بهترتیب بیشترین بازنمایی را داشتهاند. در برنامههای تولیدی، بیشترین بازنمایی مربوط به «کودک جامعهپذیر» است و بازنمایی هویت «کودک عالم و فلسفهدان» و «کودک مؤمن» در رتبههای بعدی قرار دارند. لکن برنامهای که منحصراً «کودک انقلابی»، «کودک ایرانی»، «کودک اخلاقمدار»، و «کودک تندرست» را بازنمایی کند، یافت نشد. در برنامههای خارجی بازنمایی هویتهای «کودک جامعهپذیر» و «کودک عالم و فلسفهدان»، بسامد بالایی داشته است. در برنامههای تأمینی داخلی نیز بیشتر هویت «کودک جامعهپذیر»، «کودک مؤمن»، «کودک اخلاقمدار» بازنمایی شده است. کلیپهای پخش شده هم به ترتیب هویتهای «کودک عالم و فلسفهدان»، «کودک مؤمن»، «کودک جامعهپذیر» و «کودک ایرانی» را بازنمایی کردهاند.
رضا فرخ نژاد؛ تژا میرفخرایی
چکیده
اهمیت دوران کودکی در هویتیابی و نیز تلاش مخاطبان کودک در شناخت رمزگانهای دیگر فرهنگها، این پژوهش را بر آن داشت تا عملکرد شبکه کودک را در شش ماهه دوم سال 96 به صورت تمام شماری و با استفاده از «نشانهشناسی فرهنگی لوتمان»، در شکلگیری فرایند دیگریسازی به مثابه اقدامی ضد هژمونیک و همچنین تثبیت هویت فرهنگی «خود» بررسی ...
بیشتر
اهمیت دوران کودکی در هویتیابی و نیز تلاش مخاطبان کودک در شناخت رمزگانهای دیگر فرهنگها، این پژوهش را بر آن داشت تا عملکرد شبکه کودک را در شش ماهه دوم سال 96 به صورت تمام شماری و با استفاده از «نشانهشناسی فرهنگی لوتمان»، در شکلگیری فرایند دیگریسازی به مثابه اقدامی ضد هژمونیک و همچنین تثبیت هویت فرهنگی «خود» بررسی نماید. یافتهها نشان میدهد گفتمان غرب در برخی موارد حضور خود در سپهر نشانهای فرهنگ اسلامی ایرانی را تحمیل کرده است. چون مفروض پژوهش دیگری غربی را در حکم پادفرهنگ میداند، لذا ضعف در فرایند دیگریسازی را به مثابه تعامل فرهنگی نمیشناسد. شبکه، نماینده الگوی مبتنی بر «هم خود و هم دیگری» است. یعنی به جای الگوی «خودـ دیگری قطبیده» از الگوی «خودـ دیگری آمیخته» بهره میبرد. بر مبنای نظریه اومولت، برنامههای تولیدی، رویکردی محافظهکارانه نسبت به مسائل پیرامونی و جامعه داشته و بیشتر بر تاریخ و سنت تأکید دارند. در مقابل برنامههای تأمینی بر مؤلفههای جامعهپذیری، ثروت، قدرت و سبک زندگی تمرکز داشتهاند. یکی از شیوههای مؤثر شبکه کودک به عنوان راهکاری ضدهژمونیک برای غیریتسازی، بهرهمندی از سازوکارهای ترجمه فرهنگی در برنامههای تأمینی خارجی است. در این مسیر فرایندهای تکرار و خلاقیت به خوبی در شبکه به کار گرفته شده است، اما لازم بود عوامل فرهنگی «خود» و «دیگری» از طریق مکانیزمهای طرد و جذب به کار گرفته میشد تا متون پخش شده ویژگیهای کاملاً فرهنگبنیاد را برای خودش احراز کند.
رضا فرخ نژاد؛ عزیزالله سالاری
چکیده
مقاله بر آن است بر مبنای دو نظریه «چارچوبسازی» و «طرحذهنی»، انواع اینفوگرافیک را بهعنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای بهبود درک مخاطب و انتقال موفق پیامهای رسانهای معرفی نماید.بر این اساس 37 اینفوگرافیها و موشنگرافیکهای پخش شده در برنامههای غیرنمایشی و غیرخبری شبکههای یک، دو، سه، چهار و پنج سیما طی سال ...
بیشتر
مقاله بر آن است بر مبنای دو نظریه «چارچوبسازی» و «طرحذهنی»، انواع اینفوگرافیک را بهعنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای بهبود درک مخاطب و انتقال موفق پیامهای رسانهای معرفی نماید.بر این اساس 37 اینفوگرافیها و موشنگرافیکهای پخش شده در برنامههای غیرنمایشی و غیرخبری شبکههای یک، دو، سه، چهار و پنج سیما طی سال 1396 به صورت تمامشماری، با رویکرد نشانهشناسی لایهای و با استفاده از الگوی «سلبی» و «کاودری» بررسی و تحلیل شده است. یافتهها نشان میدهد این شبکهها 37 اینفوگرافیک پخش کردهاند که از این تعداد، 12 مورد ایستا، 19 مورد متحرک و 6 مورد چند رسانهای است. تحلیل نشانهشناختی آثار نشان میدهد، میزان استفاده از نشانههای شمایلی بیشتر و موفقتر بوده ولی نظامهای نشانهای به کار رفته، در تولید معنا موفق نبوده و کمتر به جنبههای دلالتی آن پرداختهاند. از نظام نشانهای تصویری استفاده مطلوبی نشده است و عموماً کارکردی تزئینی داشتهاند. نظام نشانهای کلامی بیش از هر نظام دیگر بر کل آثار سیطره دارد در حالی که کاربرد موشن یا اینفوگرافی سادهسازی مفاهیم پیچیده به زبان تصویر است. نسبت گفتار به گرافیک نامتناسب است، از شیوایی، سادگی و ایجاز برخوردار نیستند. در بعد نوشتاری نیز ناخوانا بودن واژگان، انتخاب نامناسب قلم به لحاط تناسب گرافیکی با کل اثر، آنها را در تولید معنا و جذابیتهای بصری ناکام گذاشته است. در نشانههای حرکتی، حرکتها ناچیز و کارکردی معناساز ندارند. عموماً آثار از اهداف و کارکردهایی که بر یک اینفوگرافیک مطلوب مترتب است (اطلاع رسانی، رابطه بصری اثر و اطلاعات و ...)، کاملاً به دور بودند. البته استفاده مناسب از نشانههای شمایلی، موسیقی مناسب، نریتورهای توانمند و پژوهشهای برنامهای را میتوان از نقاط قوت اینفوگرافیهای پخش شده به شمار آورد.