علی اکبر فرهنگی؛ طاهر روشندل اربطانی؛ رضا پور حسین؛ میترا افضلی فاروجی
چکیده
رسانة ملی یکی از بازیگران اصلی فرآیند ترویج علم در کشور است که مسئولیت پیوند حوزة علم و عرصة عمومی و نهادینهسازی گفتمان علمی را بر عهده دارد. هدف از این پژوهش، تبیین الگوی پارادایمی ارتباطات علم در برنامهسازی علمی در تلویزیون است که ضمن احصای شرایط علّی، زمینهای و میانجی به شناسایی راهبردهای مناسب برای کنش متقابل رسانه در فرآیند ...
بیشتر
رسانة ملی یکی از بازیگران اصلی فرآیند ترویج علم در کشور است که مسئولیت پیوند حوزة علم و عرصة عمومی و نهادینهسازی گفتمان علمی را بر عهده دارد. هدف از این پژوهش، تبیین الگوی پارادایمی ارتباطات علم در برنامهسازی علمی در تلویزیون است که ضمن احصای شرایط علّی، زمینهای و میانجی به شناسایی راهبردهای مناسب برای کنش متقابل رسانه در فرآیند رسانهایسازی علم و سرانجام پیامدهای منتج از این الگو میانجامد.روش تحقیق این پژوهش نظریه مبنایی است و دادههابا روش نمونهگیری نظری ازطریق مصاحبه عمیق غیرساختاریافته با 12 نفر از صاحبنظران که در طراحی و راهبری برنامههای علمی نقش داشتهاند، بدست آمد. یافتههای این مقاله حاکی از آن است که الگوی منتخب رسانة ملی در بازنمایی علم، الگوی نقصانی است. دلایل اتّخاذ این الگو عبارت است از دانایکل پنداری رسانه، تصور نادرست از سطح ادراک عامّه از علم، پیچیدهانگاری زبان علم، محدودیت منابع در برنامهسازی علمی، فقدان فرهنگ حمایتگر علم و عدم ثبات و تمایزِ وظایف ساختاری شبکههای عمومی و تخصصی تلویزیون. به این ترتیب با الگوی نقصانی ترویج علم، کنشگری رسانه در حوزة ارتباطات علم با راهبردهایی چون تخصصزدگی، عوامزدگی، کلیشهسازی یا نتیجهگرایی علمی معنا مییابد. درنتیجه، ارائة ایدئولوژیک علم، خلط علم و شبهعلم، برجستهسازی دستاوردهای علمی، عدم ورود علم به حوزة عمومی، ترویج علم محض و عدم ارتباط تعاملی رسانه با عموم و جامعة علمی را به دنبال دارد. بنابراین ضروری است که رسانة ملی با اتخاذ الگوی مشارکت در ترویج علم، از رویکرد همگانیسازی علم به رویکرد درگیرسازی عموم در علم تغییر موضع دهد.