سهیلا باقری شریف آبادی؛ مجید شریف خدایی؛ محمد اخگری
چکیده
شخصیت پایه و اساس زندگی، درام و نمایشنامه است و ارائه موضوعات در قالب نمایش و با طراحی شخصیتهای باورپذیر میتواند در ارائه مفهوم به مخاطب مؤثرتر عمل کند. چون رادیو، رسانهای است تخیلپذیر و قدرت تأثیر و نفوذش از این رهگذر بیشتر و سریعتر از سایر رسانههاست، این پژوهش به مطالعه و تبیین قواعدی ویژه جهت باورپذیری شخصیت که متناسب ...
بیشتر
شخصیت پایه و اساس زندگی، درام و نمایشنامه است و ارائه موضوعات در قالب نمایش و با طراحی شخصیتهای باورپذیر میتواند در ارائه مفهوم به مخاطب مؤثرتر عمل کند. چون رادیو، رسانهای است تخیلپذیر و قدرت تأثیر و نفوذش از این رهگذر بیشتر و سریعتر از سایر رسانههاست، این پژوهش به مطالعه و تبیین قواعدی ویژه جهت باورپذیری شخصیت که متناسب با محدودیتها و امتیازات این رسانه شنیداری باشد پرداخته است و میتواند پیوندی عمیقتر بین نمایشنامه رادیویی و مخاطبانش برقرار نماید. در این پژوهش، از دو روش کتابخانهای و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است بدینمنظور پنج نمایش رادیویی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و شخصیتهای اصلی این نمایشها با توجه به مبانی نظری (نظریه مایرز ـ بریگز) در چهار مقوله اصلی (درونگرایی/ برونگرایی، حسی/ شهودی، متفکر/ احساسی، قضاوتگری/ دریافتگری) مورد تحلیل قرار گرفتهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اغلب شخصیتها در دو دسته خلق وخوی مفهومپرداز و آرمانگرا قرار میگیرند که این امر با واقعیت بیرونی و آنچه در جامعه مشاهده میشود متناقض است و همین مسئله موجب دوربودن شخصیتها از واقعیت و در نتیجه عدم باورپذیریشان نزد مخاطب خواهد شد. بنابراین، براساس یافتههای پژوهش میتوان اینگونه نتیجه گرفت که شناخت درست نویسنده از خلق وخوی شخصیتی که طراحی میکند و تطبیق آن با شخصیتهای واقعی و آنچه در زندگی واقعی جریان دارد، میتواند در خلق شخصیتهای باورپذیر، مثمرثمر باشد.
زهره سطوت؛ مجید شریف خدایی
دوره 6، شماره 13 ، مهر 1389، ، صفحه 90-116
چکیده
یکی از راههای درک ماهیت زبانی هر متن و نوشتهای بر اساس ویژگیهای زبانشناسی آن صورت میپذیرد.در میان نظریههای زبانشناسی، یکی از مهمترین نظراتی است که از آن برای درک و معنای متن استفاده میشود، نظریه ساختگرایی است. در این مقاله نمـایش صحنهای به عنوان یک متن ادبی در نظر گرفته شده است و به بررسی آن در مقایسه ...
بیشتر
یکی از راههای درک ماهیت زبانی هر متن و نوشتهای بر اساس ویژگیهای زبانشناسی آن صورت میپذیرد.در میان نظریههای زبانشناسی، یکی از مهمترین نظراتی است که از آن برای درک و معنای متن استفاده میشود، نظریه ساختگرایی است. در این مقاله نمـایش صحنهای به عنوان یک متن ادبی در نظر گرفته شده است و به بررسی آن در مقایسه با نمایش رادیویی پرداخته شده است. در مقایسه این دو نمایش از نظریههای زبانشناسانی مانند سوسور، باختین، گرماس استفـاده شده است و بـا تکیه بر این نظریات تشابهها و تفاوتهای موجود میان متن نمایش صحنهای و متن نمایش رادیویی مورد توجه قرار گرفته است.