مریم متقی؛ عاصمه قاسمی؛ تهمینه شاوردی
چکیده
هدف این پژوهش، تحلیل بازنمایی کنشگری سیاسی زنان در سریالهای تاریخی پخششده از سیمای جمهوری اسلامی ایران در دهۀ چهارم پس از انقلاب ( سالهای 1400-1390) با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل روایت گریماس است. با توجه به هدف پژوهش با نمونهگیری هدفمند دو سریال«تبریز در مه» و «بانوی سردار» که در آنها زنان شخصیت اصلی سریال و کنشگر ...
بیشتر
هدف این پژوهش، تحلیل بازنمایی کنشگری سیاسی زنان در سریالهای تاریخی پخششده از سیمای جمهوری اسلامی ایران در دهۀ چهارم پس از انقلاب ( سالهای 1400-1390) با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل روایت گریماس است. با توجه به هدف پژوهش با نمونهگیری هدفمند دو سریال«تبریز در مه» و «بانوی سردار» که در آنها زنان شخصیت اصلی سریال و کنشگر عرصۀ جامعه و سیاست بودند، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. زنان کنشگر عرصۀ سیاست در این سریالها بین 20 تا 40 سال داشتند. هر دو شخصیت اصلی زن سریالها(دختر خان و دختر ولیعهد) از طبقۀ بالای اجتماع هستند. در این سریال ها بین طبقۀ اجتماعی و کنشگری زنان رابطۀ مستقیم وجود دارد. کنش اجتماعی -سیاسی زنان در آنها بازتابی از ساختار سیاسی و اجتماعی حکومت داخلی، و دخالت دولتهای غربی در امور داخلی ایران بوده است. این بازنمایی کنش سیاسی زنان را در مقولههای بسیاری، از جمله در گفتمان شخصیتهای حاضر در سریالها (دیالوگها)، در لوازم و ابزار استفادهشده توسط آنها (اسب و اسلحه)، شرکت در امور سیاسی و اجتماعی، ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی، مقبولیت اجتماعی، دفاع از ارزشهای دینی و آرمانها، برقراری عدالت اجتماعی و همینطور ایجاد تغییر اجتماعی در جامعۀ زمان خود را نمایش میدهد. با بررسیهای انجامشده در این پژوهش، معلوم شد که امر بازنمایی زنان طبقات پایین جامعه که در وقایع سیاسی- اجتماعی تاریخ ایران نقش اساسی داشتند، مورد توجه قرار نگرفته است.
محدثه مرجانی؛ علی اصغر فهیمی فر
چکیده
راجر اسکروتن، فیلسوف بریتانیایی، نقش مؤثری در بسط زیباییشناسی تحلیلی داشتهاست. وی علاوه بر حوزههای نظری، به بحث فلسفی پیرامون شاخههای هنری نیز پرداخته است. یکی از مهمترین مباحث این حوزه، مربوط به مقاله عکاسی و بازنمایی میباشد، که واکنشهای بسیاری را بدنبال داشته و یکی از بهترین واکنشها، اثر مکآیور لوپس است. این ...
بیشتر
راجر اسکروتن، فیلسوف بریتانیایی، نقش مؤثری در بسط زیباییشناسی تحلیلی داشتهاست. وی علاوه بر حوزههای نظری، به بحث فلسفی پیرامون شاخههای هنری نیز پرداخته است. یکی از مهمترین مباحث این حوزه، مربوط به مقاله عکاسی و بازنمایی میباشد، که واکنشهای بسیاری را بدنبال داشته و یکی از بهترین واکنشها، اثر مکآیور لوپس است. این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل منابع کتابخانهای، ضمن تلخیص آرای اسکروتن و لوپس، بهمنظور برونرفت از دوگانهی نیتمندی و علیّت، در منازعات این دو در نسبت هنر و عکاسی، رویکردی نشانهشناسانه را پیشنهاد میدهد. در این رویکرد، عکس همچون نشانه است؛ اما نشانهای که از طریق راهههایی، تمایل زیباییشناختی ما را به خود عکس و نه به موضوع آن، باز میگرداند. بدین ترتیب، هسته اصلی تفکر اسکروتن، یعنی تمایل به خود عکس، حفظ میشود و بازنمودی بودن آن، به حالت تعلیق در میآید. همچنین، امکان تبدیل عکس به هنر نیز، آنگونه که لوپس مدنظر دارد، فراهم میگردد. به این منظور، نمونههایی از عکسهای نشانهای و راهههای مربوط به آنها ، معرفی میشوند. راهههای پیشنهادی عبارتند از: یادآوری، یادآوری و ایجاد امید/ترس، پرسشگری، پرسشگری و توبیخ/سرزنش، شگفتی و حیرت، تمرکز و انسجام بخشی، تفاوت بین اعمال اجتماعی، توازن و تعادل اجتماعی.
جمال محمدی؛ صدیقه پیری؛ بختیار غریبی
چکیده
خانواده از جمله مضامین و بن مایه های محوری مجموعههای تلویزیونی است. پژوهش حاضر به مطالعۀ نشانهشناختی یکی از پربینندهترینِ این مجموعهها، باعنوان لحظۀ گرگ و میش، میپردازد که موضوع اصلی آن تحول خانواده در دهههای گذشته است. از مدل نشانهشناسی جان فیسک برای تحلیل متن استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که لحظۀ گرگ و میش با کاربست ...
بیشتر
خانواده از جمله مضامین و بن مایه های محوری مجموعههای تلویزیونی است. پژوهش حاضر به مطالعۀ نشانهشناختی یکی از پربینندهترینِ این مجموعهها، باعنوان لحظۀ گرگ و میش، میپردازد که موضوع اصلی آن تحول خانواده در دهههای گذشته است. از مدل نشانهشناسی جان فیسک برای تحلیل متن استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که لحظۀ گرگ و میش با کاربست انواع مختلف رمزگان سعی در دراماتیزهکردن سویههای عادی زندگی خانوادگی و ایدهآلیزهکردن خصایل پیشامدی آن دارد تا شکلی از خانوادۀ آرمانی را که غیرتاریخی و ماورایی است بهمنزلۀ الگو معرفی کند. ویژگیهایی مثل اقتدار مردانه، خانوادۀ گسترده، فرزندآوری و همسرگزینی ستایش میشود و برای تعارضها و واگراییهایی خانواده صرفاً راهحلهایی اخلاقی و فردی تجویز میشود. خانوادۀ آرمانی پاسخگویی تمامی نیازها و خواستههای اعضا است و یگانه مأمن باثبات و تسلابخش است که فرد باید در پناه آن به جستجوی کمال برآید. برخی از عمدهترین مضامین این مجموعه که در سطح هر سه نوع رمزگان برساخت و بازنمایی میشود عبارتند از: نوستالژی گذشتۀ طلایی؛ بازتولید ایدئولوژی مردسالاری؛ دراماتیزه کردن امور روتین و روزمره از طریق خلق صحنهها، نماها و سکانس-های نامتعارف؛ توجیه اطاعت فرد از نهادهای ریشهدار سنتی؛ پنهان نمودن نقش ساختارهای اجتماعی؛ روانشناسانه کردن مسایل اجتماعی؛ ارایۀ راهحل فردی برای غلبه بر شکاف نسلی؛ برجسته کردن نقش افراد در کمرنگشدن اعتماد اجتماعی؛ و بازنمایی تنوع گروههای اجتماعی و سبکهای زندگی در قالب دوگرایی خیر و شر.
محمود ترابی اقدم؛ علیاصغر فهیمیفر
چکیده
سیاهپوستان نهتنها در جامعة امریکا، بلکه در هالیوود نیز اقلیت نژادی محسوب میشوند. چگونگی و چرایی تغییرات روابط سیاه و سفید در این نظام رسانهای با تمرکز بر عنصر برتریجویی، مسئلۀ این مقاله است. بدینمنظور سه فیلم نژادمحور تولد یک ملت (1915)، حدس بزن چه کسی برای شام میآید (1967) و هشت نفرتانگیز (2015) بهصورت هدفمند انتخاب شدند. برای ...
بیشتر
سیاهپوستان نهتنها در جامعة امریکا، بلکه در هالیوود نیز اقلیت نژادی محسوب میشوند. چگونگی و چرایی تغییرات روابط سیاه و سفید در این نظام رسانهای با تمرکز بر عنصر برتریجویی، مسئلۀ این مقاله است. بدینمنظور سه فیلم نژادمحور تولد یک ملت (1915)، حدس بزن چه کسی برای شام میآید (1967) و هشت نفرتانگیز (2015) بهصورت هدفمند انتخاب شدند. برای کشف سازوکارهای دلالتگر معنایی در فیلمهای مذکور از روش نشانهشناسی و الگوی رمزگان پنجگانة روایی بارت بهره گرفته شد. برای فهم تغییرات روندی بازنماییها، از مفهوم اسطوره نزد بارت و کلیشهسازی و طبیعیسازی نزد هال استفاده شد. یافتههای پژوهش حاکی از این است که اشکال بازنمایی سیاهان در این فیلمها، متناسب با بافت تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان تولید آنها، در راستای معانی مرجّح ایدئولوژی حاکم، دستخوش تغییر شده است. فیلم اولی با برساخت کلیشههای منفی، لزوم به انقیاد کشاندن سیاهان را طبیعی جلوه میدهد. فیلم دومی نظم نژادی مرسوم را به چالش کشیده و الگوی تقابلی و تعاملی جدیدی از گفتمان مسلط سفید و گفتمان مبارز سیاه ارائه میدهد. در فیلم سومی، شخصیت سیاه به نمایندگی از سیاهان زجر کشیدة تاریخ نژادپرستی در امریکا، در کنشی انتقامجویانه، سفیدِ فرادست را تبدیل به فرودست و از برتر بودن او اسطورهزدایی میکند.
محمد مهدیزاده؛ محمدمهدی وحیدی
چکیده
در این مقاله، از منظرِ یک راوی که زاویهی دیدِ دانایِ کل محدود به یک شخصیت را برای روایتِ خود برگزیده است با تمرکز بر یک شخصیتِ ایرانیِ خاص در سریال تلویزیونی میهن، میکوشیم با استفاده از رهیافتِ تحلیلی نشانهشناسی اجتماعی تصویر که توسط کرس و ونلیوون چارچوببندی شده است، نحوهی برساختِ هویتِ ایرانیِ مهاجر را در یک متنِ رسانهای ...
بیشتر
در این مقاله، از منظرِ یک راوی که زاویهی دیدِ دانایِ کل محدود به یک شخصیت را برای روایتِ خود برگزیده است با تمرکز بر یک شخصیتِ ایرانیِ خاص در سریال تلویزیونی میهن، میکوشیم با استفاده از رهیافتِ تحلیلی نشانهشناسی اجتماعی تصویر که توسط کرس و ونلیوون چارچوببندی شده است، نحوهی برساختِ هویتِ ایرانیِ مهاجر را در یک متنِ رسانهای بررسی کنیم. تحلیلِ ما نشان میدهد که در مدّت حضور این شخصیت در سریالِ میهن، سیرِ تطوّرِ هویتِ او، با استفاده از نمادپردازیهای بصری و فنِّ بلاغت، به شیوهای خاص به تصویر کشیده شده است. از منظر نشانهشناسیِ اجتماعی، روایت زندگی این قهرمان خیالی، میتواند به منبعی برای برسازیِ هویتهای مطلوب و منطبق بر رویکردِ ایدئولوژیکِ سازندگان، تبدیل شود. فرح در کنار دیگر شخصیتهای ایرانیِ مهاجرِ بازنماییشده در متونِ رسانهایِ دیگر، هم در برساختِ دوگانهی خود/دیگریِ جدید مشارکت میکند و هم به جزئی از «منبعِ نشانهایِ» ایرانیِ مهاجرِ امریکاییشده تبدیل میشود که بعداً نیز میتواند به منظورِ نیل به اهداف خاص، در متونِ دیگر مورد ارجاع قرار گیرد.
فرزانه نزاکتی رضاپور؛ مصطفی اسدزاده
چکیده
سیاست ـ سرگرمی را میتوان نوع جدیدی از ارتباطات سیاسی به شمار آورد که در قالبهایی مانند طنز سیاسی، فیلم مستند و نمایش تلویزیونی نمود مییابد. در این مقاله، به تحلیل نمونههایی از سیاست - سرگرمی در شبکۀ ماهوارهای «من و تو» پرداختهایم. بدین منظور، پنج فیلم مستند این شبکه («از تهران تا قاهره»، «37 روز»، «رضاشاه»، ...
بیشتر
سیاست ـ سرگرمی را میتوان نوع جدیدی از ارتباطات سیاسی به شمار آورد که در قالبهایی مانند طنز سیاسی، فیلم مستند و نمایش تلویزیونی نمود مییابد. در این مقاله، به تحلیل نمونههایی از سیاست - سرگرمی در شبکۀ ماهوارهای «من و تو» پرداختهایم. بدین منظور، پنج فیلم مستند این شبکه («از تهران تا قاهره»، «37 روز»، «رضاشاه»، «هرگز نخواب کوروش» و «آدرس: بهارستان») که به موضوعات انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ایران و رژیم پهلوی پرداختهاند را انتخاب کردیم. تحلیل گفتمان انتقادی این مستندها نشان داد که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بهعنوان «دیگریِ» رژیم پهلوی تصویر شده است. امام خمینی(ره) بهعنوان «دیگریِ» شاه پهلوی و طرفداران شاه و رژیم پهلوی و طرفداران امام (نیروهای انقلابی) نیز با عناصر گفتمانی کاملاً متفاوتی معرفی و تصویر شدهاند. در این مستندها، رژیم پهلوی و شاه بهعنوان «ما» (جبهه خودی) و انقلاب، امام و نظام جمهوری اسلامی بهعنوان «آنها» (جبهه دشمن) تعریفشده است. شاه، میراث دار هخامنشیان و کوروش خواندهشده و از این طریق، رژیم پهلوی، طبیعی جلوه دادهشده است. در مقابل، انقلاب اسلامی، نتیجه دخالت بیگانگان و ابرقدرتهای جهانی خواندهشده است. تاریخ سیاسی - اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز، به کشمکش و درگیری انقلابیون بر سر قدرت و تلاش برای از میان بردن مخالف فرو کاسته شده و بر نبود آزادی و تحمل مخالف در نظام جمهوری اسلامی ایران تأکید شده است. در بعضی از این مستندها، بهصراحت در مورد آیندۀ ایران گفتوگو و مخاطب به تلاش برای بازگرداندن رژیم پهلوی تشویق میشود. بنابراین، تحلیل گفتمان انتقادی این فیلمها نشان داد که شبکه من و تو، در تلاش برای ترویج و هژمونیک ساختن گفتمان رژیم پهلوی و سلطنتطلبان و بدین ترتیب، بخشی از پروژۀ جنگ نرم رسانهای با جمهوری اسلامی ایران است.
مهدخت بروجردی علوی؛ سید محمد مهدی زاده؛ محسن شاکری نژاد
چکیده
یکی از کارکردهای اساسی رسانهها، بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما بهمثابه یک مخاطب از پدیدههای مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجهه با گزارشها و تصاویری است که بهوسیله رسانهها ارائه شده است. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیده فرهنگی در حوزة پوشش زنان است که در ...
بیشتر
یکی از کارکردهای اساسی رسانهها، بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما بهمثابه یک مخاطب از پدیدههای مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجهه با گزارشها و تصاویری است که بهوسیله رسانهها ارائه شده است. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیده فرهنگی در حوزة پوشش زنان است که در طول سالها، در تلویزیون بازنمایی شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که چادر در سالهای پس از انقلاب اسلامی چگونه در سریالهای تلویزیونی بازنمایی شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، شخصیتهای چادری 40 سریال از پربینندهترین سریالهای پخش شده از تلویزیون ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی مورد تحلیل قرار گرفته است. به این دلیل که واحد تحلیل در این پژوهش، «شخصیت» است، بر این اساس تعداد 107 شخصیت چادری این سریالها، بهصورت تمام شماری انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار spss و آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کای اسکور) استفاده شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که در سالهای پس از انقلاب اسلامی تصویر مطلوبی از زنان چادری در تلویزیون ارائه نشده است، بهطوریکه زنان چادری یا اساساً حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی ندارند یا اگر دارند اغلب دارای ضعفها و مشکلات مختلفی هستند که در مقایسه با شخصیتهای زن غیر چادری نمود پررنگتری دارد. زنان چادری بهگونهای معنادار؛ مسن، بدون تحصیلات دانشگاهی، از طبقه متوسط و پایین جامعه، دارای مشکلات روحی و روانی و دارای چهرهای متوسط و زشت به تصویر کشیده شدهاند. بر این اساس چادر، پوشش زنی معرفی میشود که احتمالاً کمتر مخاطبی تمایل به همذات پنداری و احیاناً الگوبرداری از او خواهد داشت.
مهرزاد بهمنی؛ فرزان سجودی
چکیده
هویتجنسیتی بهعنوان یکی از وجوه مهم هویت انسان از مفاهیمی است که همواره محملی برای نظریهپردازی و واکاویهای علمی و پژوهشی قرار گرفته است. در اینمیان، هویتجنسیتی مردانه بهعنوان نیمهقوی جامعه و نحوه بازنمایی آن در رسانه تلویزیون، موضوع پژوهش حاضر است. این پژوهش با بهرهگیری از روش نشانهشناسی درصدد آن است نشان دهد هویت ...
بیشتر
هویتجنسیتی بهعنوان یکی از وجوه مهم هویت انسان از مفاهیمی است که همواره محملی برای نظریهپردازی و واکاویهای علمی و پژوهشی قرار گرفته است. در اینمیان، هویتجنسیتی مردانه بهعنوان نیمهقوی جامعه و نحوه بازنمایی آن در رسانه تلویزیون، موضوع پژوهش حاضر است. این پژوهش با بهرهگیری از روش نشانهشناسی درصدد آن است نشان دهد هویت مردانه مردان سریال تلویزیونی ستایش به چه نحوی کدگذاری شده است. مهمترین نتایج این پژوهش نشان داد، مردان این مجموعه بهطورکلی در سهگروه مردان سلطهگر، سلطهپذیر و مستقل بازنمایی شده است که حضور مردان سلطهگر و سلطهپذیر بیش از مردان مستقل در این مجموعه انعکاس یافته است. همچنین بازنمایی صورت گرفته از مردان در این سریال، مشروعیت پدرسالاری را به چالش کشیده بهطوری که تصویری منفی از این نظام به مخاطب معرفی شده است.
دوره 10، شماره 24 ، مهر 1393، ، صفحه 104-142
چکیده
فیلم مستند از ابتدای پیدایش، ادعای پیوند با جهان واقع و روایت دربارهی آن را داشته است. این روایت که محصول بازنمایی جهان واقع است، به شیوههای گوناگونی رخ میدهد. اما در شیوهی شاعرانه، آیا بازنمایی، روایت بیواسطه واقعیت است؟ کدام ویژگی نسبت «شاعرانه بودن» را به این شیوه اطلاق میکند؟ بیگمان «تخیل» و «تجسم ذهنیت» ...
بیشتر
فیلم مستند از ابتدای پیدایش، ادعای پیوند با جهان واقع و روایت دربارهی آن را داشته است. این روایت که محصول بازنمایی جهان واقع است، به شیوههای گوناگونی رخ میدهد. اما در شیوهی شاعرانه، آیا بازنمایی، روایت بیواسطه واقعیت است؟ کدام ویژگی نسبت «شاعرانه بودن» را به این شیوه اطلاق میکند؟ بیگمان «تخیل» و «تجسم ذهنیت» مستندساز در روایت و بازنمایی شاعرانهی موضوع مستند، نقش بهسزایی را ایفا میکند. هر اثر هنری دارای نشانههایی هم از «دنیای واقعی» و هم «جهان متن» است. برای پی بردن به جایگاه بیان شاعرانه و تبیین حوزهی کارکردی آن در مستند شاعرانه، ابتدا باید تعریفی از شعر بدهیم و حدود و ثغور آن را مشخص کنیم. این پژوهش به روش تحقیق اسنادی-کتابخانهای صورت گرفته است. دستهبندی ویژگیها و شاخصههای زیباییشناسانه و تکنیکی، بیان شاعرانه در فیلمهای مستند، ترسیم ظرفیتهای بیانی این شیوه در ساخت مستندهای تلویزیونی مطابق با فرهنگ ایرانی-اسلامی و ظرفیتهای بیانی آن در قالب برنامههای آیینی، حماسی و مذهبی در گاهشمار مناسبتی برنامههای سیمای جمهوری اسلامی ایران، از اهداف این تحقیق به شمار میرود. پس از تحلیل موارد نمونه، ویژگیهای مستند شاعرانه مانند تجربهگرایی در کل ساختار فیلم، فضاسازی شاعرانه در نوع روایت، موسیقی، صداگذاری، نورپردازی، صحنهپردازی و تدوین پویا به دست آمد. از میان شیوههای متنوعی که برای ساخت فیلم مستند به کار میرود، تلویزیون میتواند بزرگترین جایگاه کاربرد بیان شاعرانه در مستند باشد و از ظرفیتهای این شیوه بهرهبرداری کند. به نظر میرسد پژوهش در زمینهی شیوهی بیان شاعرانه در فیلم مستند میتواند موجب رسیدن به درک روشنتری از جایگاه فیلم مستند شاعرانه با توجه به تحولات تکنیکی و گونهای امروز تلویزیون، به دست دهد و علاقهی فیلمسازان مستند را به این زمینهی خاص بیشتر کند.
علی جعفری؛ افسانه مظفری
دوره 9، شماره 21 ، دی 1392، ، صفحه 127-150
چکیده
در مقاله پیش رو هدف، شناخت چگونگی بازنمایی طبقه متوسط در فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین میباشد. این مقاله در رهیافت مطالعات فرهنگی و با تأکید برمقوله بازنمایی صورت گرفته است. در این مقاله از روش نشانهشناسی استفاده شده است و نظریه بازنمایی با تأکید بر آراء استوارت هال و تحلیل تقابلهای دوگانه استروس چارچوب نظری این تحقیق را شکل ...
بیشتر
در مقاله پیش رو هدف، شناخت چگونگی بازنمایی طبقه متوسط در فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین میباشد. این مقاله در رهیافت مطالعات فرهنگی و با تأکید برمقوله بازنمایی صورت گرفته است. در این مقاله از روش نشانهشناسی استفاده شده است و نظریه بازنمایی با تأکید بر آراء استوارت هال و تحلیل تقابلهای دوگانه استروس چارچوب نظری این تحقیق را شکل دادهاند.
نتایج تحقیق نشان داد که در فیلم جدایی نادر از سیمین، بازنمایی صورت گرفته از این طبقه بیشتر بر زندگی روزمرهای که این طبقه درگیر آن است تأکید میکند. بهعلاوه، طبقه متوسط به عنوان طبقهای که به اوضاع و شرایط، بدبین است و طبقهای که با تضاد و دوگانگی در زندگیاش مواجه است در فیلم بازنمایی میشود. همچنین بازنمایی طبقه متوسط از طریق قطببندی میان فرودست/ فرادست تبیین میشود و بافتسازی به مدد این تقابل با تکیه بر سرمایههای فرهنگی و اعتقادی، خود را نمایان میسازد. از دیدگاه تماتیک، دروغ، خیانت، پنهانکاری، پیشداوری، داوری و قضاوت، موضوعهای نمایشیشده (دراماتیزه شده) در میان خط رواییهای فیلم جدایی نادر از سیمین بوده است.
محسن گودرزی؛ سیدمحمد مهدی زاده
دوره 9، شماره 20 ، مهر 1392، ، صفحه 9-42
چکیده
انقلاب اسلامی به جهت نوع ایدئولوژی سازنده آن و نیز ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران بوده است. این مقاله به یکی از مهمترین مسائل روز مرتبط با ایدئولوژی انقلاب اسلامی (اسلام شیعی) یعنی بازنمایی رسانهای آن میپردازد. به همین منظور یکی از تأثیرگذارترین رسانههای چاپی آمریکا، تحلیل گفتمان ...
بیشتر
انقلاب اسلامی به جهت نوع ایدئولوژی سازنده آن و نیز ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران بوده است. این مقاله به یکی از مهمترین مسائل روز مرتبط با ایدئولوژی انقلاب اسلامی (اسلام شیعی) یعنی بازنمایی رسانهای آن میپردازد. به همین منظور یکی از تأثیرگذارترین رسانههای چاپی آمریکا، تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد فرکلاف بوده است. بازنمایی ایدئولوژی انقلاب اسلامی براساس گفتمانهای غرب و دیگران، شرقشناسی، اسلام رسانهای، و سنت و تجدّد مورد بررسی قرار گرفته وسپس براساس اصول استخراج شده از اسلام شیعی تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه اینکه کلیشهسازی، دوانگاری متضاد و انگ زنی برآمده از گفتمان غرب و دیگران، شرقشناسی، و اسلام رسانهای به بازنمایی مغایر با اصول اسلام شیعی نظیر اصل ولایت فقیه، نفی استکبار و وابستگی به آن، روزنامه واشنگتنپست را انتخاب کرده و در دو مقطع حساس تاریخی یعنی سال 1980 و 2010 میلادی بررسی شده است. روش کار در این تحقیق ظلمستیزی، پیکار و جهاد علیه دشمنان خدا، عقل و تجربه سیاسی میباشند. از دیگر تکنیکهای استفاده شده، بهرهگیری از روش سادهسازی در ذیل گفتمان اسلام رسانهای است که طی آن تصویری ساده و غلط از ساختار حکومت به نمایش گذاشته میشود؛ این رویکرد مخالف اصل عقل و تجربه سیاسی ایدئولوژی انقلاب اسلامی است. از دیگر نتایج تحقیق حاضر میتوان به حضور دائم «من» نویسنده در مقالات و آمریت اشاره کرد که باعث خلق گفتمانهای مغایر و ناقص از ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران شده است.
زهرا سخی؛ عبدالله گیویان؛ محمد دادگران
دوره 6، شماره 11 ، فروردین 1389، ، صفحه 61-95
چکیده
رسانهها ابزار بیان ایدئولوژیک گفتمانها هستند و از طریق آنها میتوان ایدئولوژی را به سطح جامعه تزریق کرد. از این لحاظ برای دریافت روند تطوری گفتمان حاکم، میتوان از رسانهها به عنوان مرجعی مطالعاتی استفاده کرد. سینما به علت تصویری بودن و همه گیر بودن در میان رسانههای جمعی از جایگاه والایی برخوردار است.
تغییرات گفتمانی بر نحوة ...
بیشتر
رسانهها ابزار بیان ایدئولوژیک گفتمانها هستند و از طریق آنها میتوان ایدئولوژی را به سطح جامعه تزریق کرد. از این لحاظ برای دریافت روند تطوری گفتمان حاکم، میتوان از رسانهها به عنوان مرجعی مطالعاتی استفاده کرد. سینما به علت تصویری بودن و همه گیر بودن در میان رسانههای جمعی از جایگاه والایی برخوردار است.
تغییرات گفتمانی بر نحوة رویارویی با دیگری تاثیر میگذارد. از یک سو، «دیگری» و تعریفی که از آن در طول روندهای گفتمانی گوناگون شده است برای ساخته شدن هویت ملی و اجتماعی یک ملت، نقشی اساسی ایفا کرده است. از سوی دیگر،«خودی» همواره برای تعریف هویت ملی و جداسازی خود از غیر، به غیریت سازی میپردازد و میتوان گفت که رسانههای جمعیتنها یکی از ابزار ساخت و بازتولید دیگری و بازتعریف «خود» است.
در پژوهش حاضر گفتمان «خود/ دیگری» در سینما مورد بررسی قرار میگیرد. تا نحوة بازنمایی «دیگری» و بازتولید «خود» در مقابل آن و شکل گیری هویت «خودی» تعریف شود. بنابراین «دیگری» به تنهایی مسئلة این تحقیق نبوده است و تا جایی مورد کنکاش
قرار میگیرد که «خودی» نیز حضور داشته باشد.
برای رسیدن به پاسخ مسئلة تحقیق از سه سطح تحلیل برای بررسی نمونههای منتخب استفاده شده است. چرا که سعی شده است از سطح توصیف صرف فراتر رفته و وارد تحلیل گفتمانی متون شویم. در سطح اول از الگوی روایت «بارت» برای بررسی معنای ضمنی و آشکار سکانسهای مورد تحلیل استفاده شده است و در سطح دوم الگوی «سلبی و کادوری» برای توصیف نشانه شناختی مبنای کار قرار داده شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی ونداک، گفتمان «خود/دیگری» متن تحلیل شده است.
الگویهای مذکور واسازی و کنکاش در سطوح مختلف متن را برای محقق فراهم میکنند. با مشاهده و بررسی و تحلیل فیلمها آنچه که در مواجهه با دیگری در تمام متون دیده شده است؛ «استعارة سفر» برای مواجهه با غرب است. در تمام فیلمهای انتخابی «خودی» به سفر میرود یا از سفر غرب باز میگردد. و در اکثر نمونهها «خودی» از این مواجهه و سفر پشیمان و نادم باز میگردد. و در نهایت دیگری طرد و نفی میشود.
ایدة مسلط در اکثر قریب به اتفاق متون «بازگشت به خویشتنِ اصیل و بومی»، در مقابل غربِ مطرود، است. غرب با ایدههای مختلف در این متون طرد میشود؛ گاهی با ایده وحشت زایی و گاه عقلانیت ابزاری غربی در مقابل «خودی» قرار داده میشود. در نتیجه آنچه از تحلیل فیلمهای بررسی شده بر میآید این است که، غرب در سینمای معاصر ایران همراه با جهت گیری رسانهای، طرد شده و منفور قلمداد شده است.