محمدرضا حسنایی؛ فریده علیمرادی دوکوهی
چکیده
در سالهای اخیر، بینامتنیت نه تنها در ادبیات؛ که بهعنوان رویکردی در نقد و مطالعات تطبیقی آثار هنری کاربرد زیادی یافته است. نظریه بینامتنیت ژرار ژنت به عنوان زیرمجموعهای از فرامتنیت؛ راجع ارتباط هر متن(اثر هنری) و برگرفتگی آن از متون(آثار) پیش از خود و خوانش این ارتباط است. این پژوهش بر آنست تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه میتوان ...
بیشتر
در سالهای اخیر، بینامتنیت نه تنها در ادبیات؛ که بهعنوان رویکردی در نقد و مطالعات تطبیقی آثار هنری کاربرد زیادی یافته است. نظریه بینامتنیت ژرار ژنت به عنوان زیرمجموعهای از فرامتنیت؛ راجع ارتباط هر متن(اثر هنری) و برگرفتگی آن از متون(آثار) پیش از خود و خوانش این ارتباط است. این پژوهش بر آنست تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه میتوان با رویکرد بینامتنی به خوانش آثار هنری (از جمله انیمیشن) دست زد. بدین منظور از روش گردآوری اطلاعات اسنادی و شیوه کار توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، ابتدا نظریه بینامتنیت و تفاوتهای نظریهپردازان نسل اول و نسل دوم آن مرور شد. در ادامه، الگوی خوانش انیمیشن باتوجه به اجزای ساختاری یک انیمیشن پیشنهاد شد. مطابق با همین الگو، اجزای مختلف چند اپیزود انتخابی از یک انیمشن سریالی (ریک و مورتی) به عنوان نمونه موردی بررسی شد. ابعاد متفاوت این انیمیشن با توجه به پیشمتنها و عوامل فرامتنی)مولفی، اجتماعی و فرهنگی( مورد بررسی قرارگرفت. نتایج بهدست آمده از بررسی انیمیشن ریک و مورتی حاکی از وجود بینامتنهای قوی بین این اثر با پیشمتنهای گذشته (فیلمهای قبلی همچون مردان ایکس، مرد چمنزن، مرد آهنی، پارک ژوراسیک و…) است. نتایج همچنین نشانگر آن است که نویسنده این انیمیشن توانسته با ترکیب پیشمتنهای متعدد، ترکیب نو با ارجاعات بیش متنی، پیرامتنی و فرامتنی خلق کند. همچنین، خوانش بافتاری اثر نشان از جایگذاری آگاهانه نشانههای معنایی نهیلیسم و خداناباوری در شخصیتپردازی و روایتهای این اثر دارد. خوانش مولف اثر نیز حاکی از ارتباط موثر همکاران خالق اثر بر سبک ویژه او است.
ناهید سعادت سیرت؛ محمد مهدی فرقانی
چکیده
فیلمهای پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. روایت و روایتگری عامل مهمی در شکلدهی پویانماییها است. روایتها، عموماً بیانگر گونهای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار میروند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب میشود؛ روایت ها به برنامهسازان ...
بیشتر
فیلمهای پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. روایت و روایتگری عامل مهمی در شکلدهی پویانماییها است. روایتها، عموماً بیانگر گونهای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار میروند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب میشود؛ روایت ها به برنامهسازان کمک می-کنند از روش القاء مستقیم پیام به مخاطب فاصله بگیرند و ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، رسانه را در رساندن به اهداف کلان خود یاری رسانند. به همین دلیل نحوه شکلگیری، عناصر سازنده و مفاهیم صریح و ضمنی روایت ها باید مورد تحلیل علمی قرار گیرد. بر همین مبنا هدف از این مقاله، تحلیل عناصر روایی و بصری اثر کوتاه پویانمایی «قاصدک» که از آثار فاخر تولیدات پویانمایی صدا و سیمای مرکز همدان است. به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد روایت شناسی و نظریه «رولان بارت» و «ژرار ژنت» برای تحلیل روایت عناصر روایی و بصری فیلم مورد بررسی استفاده شد. در نهایت یافتهها نشان داد عناصر بصری در خدمت بیان داستان و مفاهیم تصویری هستند و به خوبی مفاهیم اصلی داستان را روایت کردهاند. بطوریکه عناصر بصری، مفاهیم صریح و ضمنی متن را در ارتباط با موضوع فیلم به خوبی بیان میکنند. همچنین عناصر زیباشناختی بصری این فیلم توانسته است درغنای محتوایی و زیبایی تصویری فیلم پویانمایی قاصدک تأثیر داشته باشد.