پویا رئیسی؛ مسعود نقاشزاده؛ رامتین شهبازی
چکیده
پژوهش پیشرو به تحلیل فرایند نشانگی ابژه در مجموعههای تلویزیونی میپردازد و با هدف شناخت ظرفیت نشانه شدن ابژهها و نقشی که در توسعۀ درام ایفاء میکنند؛ مجموعههای تلویزیونی خانۀ سبز و تئوری بیگبنگ را مورد خوانش قرار میدهد. آثاری که بخش عمدۀ روایتپردازی در آنها مبتنی بر مکانی ثابت است و ساختارشان در طول قسمتها، فصلها ...
بیشتر
پژوهش پیشرو به تحلیل فرایند نشانگی ابژه در مجموعههای تلویزیونی میپردازد و با هدف شناخت ظرفیت نشانه شدن ابژهها و نقشی که در توسعۀ درام ایفاء میکنند؛ مجموعههای تلویزیونی خانۀ سبز و تئوری بیگبنگ را مورد خوانش قرار میدهد. آثاری که بخش عمدۀ روایتپردازی در آنها مبتنی بر مکانی ثابت است و ساختارشان در طول قسمتها، فصلها و سالهای متمادی با همان مکان پیشین گسترش مییابد. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی ـ تحلیل نشانهشناسی بوده و جامعۀ موردبررسی پژوهش نیز بهصورت هدفمند از مجموعههای مکانمحور تلویزیونی انتخاب شده است. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات شامل فیشبرداری از کتابها، مقالات و متنیکردن نمونههای مشاهدهای است. با توجه به بررسی انجام شده میتوان گفت فرایند نشانگی ابژه در مجموعههای تلویزیونی، ظرفیتی را میآفریند که نشانه در محور طولی درام بهصورت متناوب و دنبالهدار امکان حضور، نقشآفرینی و همنشینی با سایر عناصر درام را داشته باشد و در محور عرضی نیز موجبات همبستگی بیشتر نشانهها و درام را رقم بزند. بهرهگیری از این فرایند در مجموعههای تلویزیونی، ذخیرۀ نشانه ای و قراردادی را ایجاد میکند که مجموعه در طول قسمتهای مختلف خود، بهدفعات میتواند از آن در راستای توسعه درام و خلق موقعیتهای نمایشی استفاده کند.