محمد اخگری
چکیده
شادی از جمله موضوعاتی است که در عرفان نظری و عملی بدان پرداخته شده و با مفاهیمی همچون فرح، سرور، تبسم، وجد، سماع و بهجت وجوه مختلف آن تعریف شده و در ادبیات تعلیمی به لحاظ هنری مصداقهای کاربردی آن در قالب طنز قابل مطالعه است. ابتسام به معنای لبخند زدن یا شکرخند از کلام ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات اخذ شده، که با مطالعۀ مفاهیم فرح، ...
بیشتر
شادی از جمله موضوعاتی است که در عرفان نظری و عملی بدان پرداخته شده و با مفاهیمی همچون فرح، سرور، تبسم، وجد، سماع و بهجت وجوه مختلف آن تعریف شده و در ادبیات تعلیمی به لحاظ هنری مصداقهای کاربردی آن در قالب طنز قابل مطالعه است. ابتسام به معنای لبخند زدن یا شکرخند از کلام ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات اخذ شده، که با مطالعۀ مفاهیم فرح، سرور و بهجت در نزد حکما و عرفای اسلامی و نیز مطالعۀ مصداقهای کاربردی آنها در ادبیات تعلیمی عرفانی از منظر عرفان نظری، حالت بهجت نفس انسانی است، که به سبب ادراک حقیقت برای او حاصل میشود و عارف بدان جهت بسّام است که در حال ادراک حقیقت است. از منظر عرفان عملی ابتسام کارکردی اجتماعی دارد و عبارت است از بهجتی که به هنگام یقظه به انسان دست میدهد و شادی حاصل از آن، برخاسته از آگاهی به لحظه است و نه غفلت از لحظه. این پژوهش با هدف مفهومپردازی نظری طنز بر مبنای ادبیات عرفانی و با بهرهگیری از روش اسنادی و کتابخانهای در گردآوری دادهها و شیوۀ قیاسی-استقرایی در منطق استدلال، به مطالعۀ مفاهیم نظری مرتبط با طنز در ادبیات عرفانی میپردازد. بر مبنای نظریۀ ابتسام، طنز رسانهای از رهگذر آگاهی مخاطب، تبسم را موجب میشود و چنین خنده ای در درون خود، تعلیم، آموزش و آگاهی را در پی دارد.