سارا نظیف؛ مهدی نجف زاده؛ روح اله اسلامی شعبجره
چکیده
این مقاله در پی کشف مفهوم کودکی به کمک یکی از ابزارهای نمادین فرهنگی (برنامههای کودک تلویزیون) در دورهای از تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ایران است که بیش از هر چیز در کنترل دالهای متعارضی همچون منازعه در عرصۀ سیاسی و هویتهای جدید سبک زندگی در عرصۀ اجتماعی قرار دارد. از رهگذر قرار گرفتن در شبکهای از روابط بینامتنی معنادار با کمک چارچوب ...
بیشتر
این مقاله در پی کشف مفهوم کودکی به کمک یکی از ابزارهای نمادین فرهنگی (برنامههای کودک تلویزیون) در دورهای از تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ایران است که بیش از هر چیز در کنترل دالهای متعارضی همچون منازعه در عرصۀ سیاسی و هویتهای جدید سبک زندگی در عرصۀ اجتماعی قرار دارد. از رهگذر قرار گرفتن در شبکهای از روابط بینامتنی معنادار با کمک چارچوب نظری «امر سیاسی» نزد شانتال موفه در تلاش است تا حوزههای آگونیسمیک موجود در تمایزات آشتیناپذیر میان هویتهای جمعی ما / آنها را کشف کند. روش نشانهشناسی پرس و تحلیل واسازی متن دریدا در کشف اشکال هژمونیک (هرچند ناقص و آسیبپذیر) از هویتیابی در کودکان و نوجوانان به کار گرفته شده است. چگونگی بازنمایی کودکان در برنامههای تولیدی تلویزیون ایران و اینکه این بازنمایی آنان را در ارتباط با قدرت حاکم در چه جایگاهی قرار میدهد، سؤال پژوهش پیشرو است. بررسی منازعه معنایی حاکم بر دهۀ هشتاد به بازنمایی دو «دیگری» متفاوت منجر گردید که یکی در نشانههای غایب سبک جدید زندگی و دیگری در بازنمایی هویت «ما» بهصورت انتقادی نمایان گشت. گفتمان هژمونیک دهۀ هشتاد نقطه تصمیمناپذیر تحلیل متن تلقی گردید. یافتهها بیانگر بازنمایی کودکان و نوجوانان بهمنظور سوژه سیاسی و قرار گرفتن در جایگاه بالقوه مقاومت یا سازش با قدرت برتر است که رابطه کودک و نوجوان با قدرت سیاسی را درون گفتمان خودانتقادی توضیح میدهد.
رضا فرخ نژاد؛ تژا میرفخرایی
چکیده
کودکان یکی از پربینندهترین و مخاطبان خاص تلویزیون هستند. تلویزیون، بهدلیل بهرهمندی از جذابیتهای تصویری و قدرت همانندسازی، بر برداشت مخاطب کودک از هویت خود، درونی شدن فرهنگ و الگوهای فکری و رفتاری وی تأثیر میگذارد. بنابراین، تنها شبکة تخصصی کودک در ایران انتخاب شد تا قابلیتهای هویتسازی آن مطالعه و به این پرسش پاسخ ...
بیشتر
کودکان یکی از پربینندهترین و مخاطبان خاص تلویزیون هستند. تلویزیون، بهدلیل بهرهمندی از جذابیتهای تصویری و قدرت همانندسازی، بر برداشت مخاطب کودک از هویت خود، درونی شدن فرهنگ و الگوهای فکری و رفتاری وی تأثیر میگذارد. بنابراین، تنها شبکة تخصصی کودک در ایران انتخاب شد تا قابلیتهای هویتسازی آن مطالعه و به این پرسش پاسخ داده شود که برنامههای آن در چه مفصلبندی گفتمانی تولید و پخش میشوند؟ بدینمنظور، ابتدا نظام معنایی گفتمان انقلاب اسلامی و کودک مطلوب آن با رویکرد لاکلائو و موفه از بیانات و مکتوبات رهبران انقلاب اسلامی مفصلبندی و در مرحلة بعدی نظام معنایی برنامههای تلویزیونی شبکه کودک، در بازة زمانی شش ماهه دوم سال 96، تحلیل گفتمان شد. در اندیشة رهبران انقلاب اسلامی، «کودک مطلوب» به معنای پرورش یافتن قوای روحی، جسمی و شکوفایی استعدادهای ذاتی وی است و این مهم بدون توجه به دال مرکزی توحید میسر نمیشود. هویتهای «کودک مؤمن»، «ایرانی»، «انقلابی»، «عالم و فلسفهدان»، «اخلاقمدار»، «تندرست» و «جامعهپذیر» هفت هویت کودک مطلوب گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل میدهند. نتایج نشان میدهد که شبکه به اشکال مختلف، آن هویتها را برساخت کرده است. در مجموع برنامههای تولیدی و تأمینی شبکه، هویت «کودک جامعهپذیر»، «کودک عالم و فلسفهدان»، و «کودک مؤمن»، بهترتیب بیشترین بازنمایی را داشتهاند. در برنامههای تولیدی، بیشترین بازنمایی مربوط به «کودک جامعهپذیر» است و بازنمایی هویت «کودک عالم و فلسفهدان» و «کودک مؤمن» در رتبههای بعدی قرار دارند. لکن برنامهای که منحصراً «کودک انقلابی»، «کودک ایرانی»، «کودک اخلاقمدار»، و «کودک تندرست» را بازنمایی کند، یافت نشد. در برنامههای خارجی بازنمایی هویتهای «کودک جامعهپذیر» و «کودک عالم و فلسفهدان»، بسامد بالایی داشته است. در برنامههای تأمینی داخلی نیز بیشتر هویت «کودک جامعهپذیر»، «کودک مؤمن»، «کودک اخلاقمدار» بازنمایی شده است. کلیپهای پخش شده هم به ترتیب هویتهای «کودک عالم و فلسفهدان»، «کودک مؤمن»، «کودک جامعهپذیر» و «کودک ایرانی» را بازنمایی کردهاند.
رضا فرخ نژاد؛ تژا میرفخرایی
چکیده
اهمیت دوران کودکی در هویتیابی و نیز تلاش مخاطبان کودک در شناخت رمزگانهای دیگر فرهنگها، این پژوهش را بر آن داشت تا عملکرد شبکه کودک را در شش ماهه دوم سال 96 به صورت تمام شماری و با استفاده از «نشانهشناسی فرهنگی لوتمان»، در شکلگیری فرایند دیگریسازی به مثابه اقدامی ضد هژمونیک و همچنین تثبیت هویت فرهنگی «خود» بررسی ...
بیشتر
اهمیت دوران کودکی در هویتیابی و نیز تلاش مخاطبان کودک در شناخت رمزگانهای دیگر فرهنگها، این پژوهش را بر آن داشت تا عملکرد شبکه کودک را در شش ماهه دوم سال 96 به صورت تمام شماری و با استفاده از «نشانهشناسی فرهنگی لوتمان»، در شکلگیری فرایند دیگریسازی به مثابه اقدامی ضد هژمونیک و همچنین تثبیت هویت فرهنگی «خود» بررسی نماید. یافتهها نشان میدهد گفتمان غرب در برخی موارد حضور خود در سپهر نشانهای فرهنگ اسلامی ایرانی را تحمیل کرده است. چون مفروض پژوهش دیگری غربی را در حکم پادفرهنگ میداند، لذا ضعف در فرایند دیگریسازی را به مثابه تعامل فرهنگی نمیشناسد. شبکه، نماینده الگوی مبتنی بر «هم خود و هم دیگری» است. یعنی به جای الگوی «خودـ دیگری قطبیده» از الگوی «خودـ دیگری آمیخته» بهره میبرد. بر مبنای نظریه اومولت، برنامههای تولیدی، رویکردی محافظهکارانه نسبت به مسائل پیرامونی و جامعه داشته و بیشتر بر تاریخ و سنت تأکید دارند. در مقابل برنامههای تأمینی بر مؤلفههای جامعهپذیری، ثروت، قدرت و سبک زندگی تمرکز داشتهاند. یکی از شیوههای مؤثر شبکه کودک به عنوان راهکاری ضدهژمونیک برای غیریتسازی، بهرهمندی از سازوکارهای ترجمه فرهنگی در برنامههای تأمینی خارجی است. در این مسیر فرایندهای تکرار و خلاقیت به خوبی در شبکه به کار گرفته شده است، اما لازم بود عوامل فرهنگی «خود» و «دیگری» از طریق مکانیزمهای طرد و جذب به کار گرفته میشد تا متون پخش شده ویژگیهای کاملاً فرهنگبنیاد را برای خودش احراز کند.