احمدرضا معتمدی
چکیده
پیشساختارهای فلسفی منازعه مونتاژ ـ میزانسن و رهیافتهای پارادایم کلاسیک
چکیده
نظریه «مونتاژ» در فیلم، برساختهی شکلگرایی است و نظریه «میزانسن» برخاسته از نگره مولف و دیدگاه واقعگرایی. به نظر میرسد که پیش ساختارهای فلسفی دو نظریه که یکی بر اصالت کل و ساختارگرایی استوار است و دیگری بر اصالت جزء و پدیدارشناسی، از ریشهای عمیق ...
بیشتر
پیشساختارهای فلسفی منازعه مونتاژ ـ میزانسن و رهیافتهای پارادایم کلاسیک
چکیده
نظریه «مونتاژ» در فیلم، برساختهی شکلگرایی است و نظریه «میزانسن» برخاسته از نگره مولف و دیدگاه واقعگرایی. به نظر میرسد که پیش ساختارهای فلسفی دو نظریه که یکی بر اصالت کل و ساختارگرایی استوار است و دیگری بر اصالت جزء و پدیدارشناسی، از ریشهای عمیق در یک منازعه تاریخی- فلسفیِ دوران کلاسیک برخوردارند.
در دیدگاه مونتاژ، سینما بواسطه «تدوینِ» اجزاء به یک کلیت معنادار میرسد و در دیدگاه میزانسن «نما» یعنی جزء، خود هم افاده معنا میکند و هم واقعیت را پدیدارشناسی مینماید.
ردپایِ این تعارض در نظریههای معاصر در مقولات نشانهشناسی و معناشناسی و زبانشناسی گم شده است. مدعای این نوشتار بر آن است که امکان تقریب نظریه میزانسن و مونتاژ با پژوهش دقیق در آراء طرفین منازعه در لابلای اعترافات ناخودآگاه بهرغم تحفظ پارادایم فلسفه سنتی و کلاسیک، امکانپذیر و هموار است. روش تحقیق در این نوشتار برمبنای پژوهش کتابخانهای و تحلیلی ـ توصیفی است.
واژگان کلیدی:
میزانسن، مونتاژ، نما، ساختارگرایی، پدیدارشناسی
علیرضا صیاد
چکیده
در دهه های انتهایی قرن نوزدهم و دهه های ابتدایی قرن بیستم، در کلانشهرهای مدرن بهواسطه پیشرفت های فنّاورانه و تغییراتی که بهواسطۀ فرایندهای صنعتی سازی پدید آمد، زندگی انسانی با ماشین ها و فنّاوریها درهمتنیده شد. فرهنگ فنّاورانه ـ ماشینی مدرن، فهم سنتی از بدن انسانی و ظرفیت های ادراکی و جسمانی اش را دگرگون ...
بیشتر
در دهه های انتهایی قرن نوزدهم و دهه های ابتدایی قرن بیستم، در کلانشهرهای مدرن بهواسطه پیشرفت های فنّاورانه و تغییراتی که بهواسطۀ فرایندهای صنعتی سازی پدید آمد، زندگی انسانی با ماشین ها و فنّاوریها درهمتنیده شد. فرهنگ فنّاورانه ـ ماشینی مدرن، فهم سنتی از بدن انسانی و ظرفیت های ادراکی و جسمانی اش را دگرگون کرد، گونه ای درهم آمیختگی میان بدن و فنّاوری به وجود آورد و مرزهای میان امر ارگانیک و امر فنّاورانه را از بین برد. در این دوره می توان از مفاهیم نوظهوری همچون «ادراک فنّاورانه» و «زیبایی شناسی ماشینی» یاد کرد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته است، می کوشد ظهور فنّاوری سینما را در رابطه با این چرخش تاریخی و در ارتباط ایجادشده میان بدنها و فنّاوریها در دوران مدرنیته موردمطالعه قرار دهد. از این منظر، مفهوم سینما ـ چشم مطرحشده توسط ژیگا ورتف، بهعنوان یکی از مهمترین تبلورهای این نگره، مورد تحلیل و بازخوانی قرار میگیرد.ورتف در نوشته هایش و بهخصوص در این بیانیه، بارها به ترکیب و آمیزش میان بدن انسان و ماشین، میان چشم انسان و چشم فنّاورانه دوربین اشاره میکند، آمیزشی که موجب فائق آمدن بر محدودیتهای ادراک ناکامل انسانی می شود. سینما چشم ادراک جسمانی ـ حسانی را با ادراک صنعتی ترکیب میکند و نتیجه این آمیزش، به یک «ادراک نوین از جهان» می انجامد، ادراکی که فراسوی قواعد ادراک انسانی قرار می گیرد.
مرتضی حسینی گلکار؛ سیدمحسن هاشمی
چکیده
در میان شکلگرایان دو دیدگاه متفاوت نسبت به مونتاژ فیلم وجود دارد: دیدگاه نخست، مونتاژ را فرآیند پیوند تصاویر عنصری (نامعین و فاقد استقلال) توصیف میکند و دیدگاه دیگر مونتاژ را برخورد دیالکتیک میان تصاویری سلولی (دارای ساختار) میداند. پژوهشحاضر، ضمن بررسی این دو دیدگاه، تلاش میکند تا از طریق بررسی وجوه اختلاف و مطالعه فصول ...
بیشتر
در میان شکلگرایان دو دیدگاه متفاوت نسبت به مونتاژ فیلم وجود دارد: دیدگاه نخست، مونتاژ را فرآیند پیوند تصاویر عنصری (نامعین و فاقد استقلال) توصیف میکند و دیدگاه دیگر مونتاژ را برخورد دیالکتیک میان تصاویری سلولی (دارای ساختار) میداند. پژوهشحاضر، ضمن بررسی این دو دیدگاه، تلاش میکند تا از طریق بررسی وجوه اختلاف و مطالعه فصول مشترک، دیدگاهی واحد به مونتاژ از منظر شکلگرایان به دست آورد. برای اینمنظور، ابتدا از هر یک از دو منظر ماده خام مونتاژ بررسی شده است که نتایج این بررسی نشان میدهد میان دیدگاه دو نگره متفاوت به مادهخام مونتاژ در یک ویژگیاساسی - یعنی نامعین بودن معنی - اشتراک وجود دارد و تفاوت دیدگاه بیشتر از آنکه ذاتی باشد، حاصل تفاوت در روش تولید فیلم است. در ادامه، از طریق بررسی تفاوت دو نگره، در روش تولید فیلم و تفاوتهای نظری سردمداران این دو دیدگاه (پودفکین و آیزنشتاین)، بحثی پیرامون فرآیند مونتاژ، ماهیت و محدوده آن صورت گرفته که هدف از این بحث، شناسایی مبانی مشترکی است که نظر این دو دیدگاه را در یک مقوله وحدت میبخشد. در پایان نیز به نتیجهگیری از این مباحث پرداخته شده تا دیدگاه مرکبی از موارد فوق گردِ وجوه وحدتبخشِ دو نگره ارائه گردد.