سهیلا باقری شریف آبادی؛ مجید شریف خدایی؛ محمد اخگری
چکیده
شخصیت پایه و اساس زندگی، درام و نمایشنامه است و ارائه موضوعات در قالب نمایش و با طراحی شخصیتهای باورپذیر میتواند در ارائه مفهوم به مخاطب مؤثرتر عمل کند. چون رادیو، رسانهای است تخیلپذیر و قدرت تأثیر و نفوذش از این رهگذر بیشتر و سریعتر از سایر رسانههاست، این پژوهش به مطالعه و تبیین قواعدی ویژه جهت باورپذیری شخصیت که متناسب ...
بیشتر
شخصیت پایه و اساس زندگی، درام و نمایشنامه است و ارائه موضوعات در قالب نمایش و با طراحی شخصیتهای باورپذیر میتواند در ارائه مفهوم به مخاطب مؤثرتر عمل کند. چون رادیو، رسانهای است تخیلپذیر و قدرت تأثیر و نفوذش از این رهگذر بیشتر و سریعتر از سایر رسانههاست، این پژوهش به مطالعه و تبیین قواعدی ویژه جهت باورپذیری شخصیت که متناسب با محدودیتها و امتیازات این رسانه شنیداری باشد پرداخته است و میتواند پیوندی عمیقتر بین نمایشنامه رادیویی و مخاطبانش برقرار نماید. در این پژوهش، از دو روش کتابخانهای و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است بدینمنظور پنج نمایش رادیویی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و شخصیتهای اصلی این نمایشها با توجه به مبانی نظری (نظریه مایرز ـ بریگز) در چهار مقوله اصلی (درونگرایی/ برونگرایی، حسی/ شهودی، متفکر/ احساسی، قضاوتگری/ دریافتگری) مورد تحلیل قرار گرفتهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اغلب شخصیتها در دو دسته خلق وخوی مفهومپرداز و آرمانگرا قرار میگیرند که این امر با واقعیت بیرونی و آنچه در جامعه مشاهده میشود متناقض است و همین مسئله موجب دوربودن شخصیتها از واقعیت و در نتیجه عدم باورپذیریشان نزد مخاطب خواهد شد. بنابراین، براساس یافتههای پژوهش میتوان اینگونه نتیجه گرفت که شناخت درست نویسنده از خلق وخوی شخصیتی که طراحی میکند و تطبیق آن با شخصیتهای واقعی و آنچه در زندگی واقعی جریان دارد، میتواند در خلق شخصیتهای باورپذیر، مثمرثمر باشد.
سعید چمنی؛ مقداد مهرابی
چکیده
این پژوهش، به تحلیل روایت در بازیهای دیجیتال، نقشآفرینی و تأثیر آنها بر پویانماییهای بلند سینمایی میپردازد. بازیهای دیجیتال اولیه ازلحاظ عناصر ساختاری وامدار سینما بودند، اما در دو دهۀ اخیر، شکل روایی بازیهای ژانر نقشآفرینی که مبتنی بر داستان است، بهسرعت بر سینمای دیجیتال تأثیر گذاشته است. سینماگرانِ پیشرو نظیر ...
بیشتر
این پژوهش، به تحلیل روایت در بازیهای دیجیتال، نقشآفرینی و تأثیر آنها بر پویانماییهای بلند سینمایی میپردازد. بازیهای دیجیتال اولیه ازلحاظ عناصر ساختاری وامدار سینما بودند، اما در دو دهۀ اخیر، شکل روایی بازیهای ژانر نقشآفرینی که مبتنی بر داستان است، بهسرعت بر سینمای دیجیتال تأثیر گذاشته است. سینماگرانِ پیشرو نظیر جیمز کامرون، نولان و ... با تأسی از ساختار روایی این بازیها آثار پیچیدهای خلق نمودهاند که صنعت سینما را به مسیری جدید کشانده است. فیلمهایی نظیر بدو لولا بدو (1998)، تلقین (2010)، سهگانه ماتریکس (1999-2003)، کد منبع (2011) و آواتار (2009) جزء این دسته هستند که شامل شکل جدیدی از روایت بوده و ازنظر ساختار روایی کاملاً مشابه دنیای بازی دیجیتال هستند. این مقاله، توصیفی و تحلیلی است. علاوه بر توصیف خصوصیات روایی، نمونههای سینمایی و پویانمایی متأثر از بازیها، با تکیه بر نظرات صاحبنظرانی مانند جاسمین کالی، دیوید بودرول و کریستین تامسون، به تحلیل روایت و عناصر روایی آنها میپردازد و آنها را با بازیهایشان تطبیق میدهد. یافتههای پژوهش تأیید میکنند که پویانماییهای متأثر از بازیهای نقشآفرینی ازلحاظ عوامل تأثیرگذار بر روایت ازجمله زاویه دوربین، دیدگاه شخصیتها، شخصیتپردازی، خط روایت، به چالش کشیدن زمان و ساختار پیچیده و تودرتوی روایت، شباهتهای زیادی با بازیها دارند.
فروغ قوهستانی؛ امیدعلی مسعودی
چکیده
تلویزیون، در جهان امروز، بر نگرش، گرایش و رفتارهای انسانها تأثیری غیرقابلانکار دارد. بهعلاوه، همۀ ما، باورها و ادراکاتی دربارۀ میزان تأثیرپذیری خود و دیگران از تلویزیون داریم. یکی از نکات مهم دربارۀ این ادراکات، این است که ما میزان تأثیرپذیری خودمان از تلویزیون را با میزان تأثیرپذیری دیگران از آن مقایسه میکنیم و در چنین ...
بیشتر
تلویزیون، در جهان امروز، بر نگرش، گرایش و رفتارهای انسانها تأثیری غیرقابلانکار دارد. بهعلاوه، همۀ ما، باورها و ادراکاتی دربارۀ میزان تأثیرپذیری خود و دیگران از تلویزیون داریم. یکی از نکات مهم دربارۀ این ادراکات، این است که ما میزان تأثیرپذیری خودمان از تلویزیون را با میزان تأثیرپذیری دیگران از آن مقایسه میکنیم و در چنین مقایسهای، معمولاً دیگران را بیش از خود، تحتتأثیر رسانهها میپنداریم. هدف این تحقیق، بررسی میزان اثر سومشخص، از منظر والدین دانشآموزان تهرانی، دربارۀ برنامههای سیما است. در این تحقیق که به روش پیمایشی و با نمونهگیری خوشهای از والدین دانشآموزان ساکن دو منطقۀ تهران (386نفر) انجام شد، این نتایج به دست آمد: نخست، اثر سومشخص در جامعۀ آماری شهر تهران رخ میدهد و تفاوتهای موجود بین این شهر و جوامع غربی، مانع پیدایش این اثر نیستند (اگرچه تفاوتهایی در اندازۀ اثر وجود دارد)؛ دوم، نحوۀ تأثیرپذیری از محتوا (مطلوبیت/ نامطلوبیت) بر پیدایش و اندازۀ اثر سومشخص، اثرگذار است؛ سوم اینکه با افزایش فاصلۀ اجتماعیِ ادراکشده بین خود و دیگری، اندازۀ اثر سومشخص نیز افزایش مییابد؛ نکتۀ چهارم اینکه، بین سوگیری خوشبینانه و اثر سومشخص، رابطهای معنادار برقرار نیست و پنجم اینکه، بین تمایلات رفتاری برای محدود کردن دسترسی به رسانه و اندازۀ اثر سومشخص ادراکی، رابطهای معنادار با قدرت متوسط برقرار است.
محدثه مرجانی؛ علی اصغر فهیمی فر
چکیده
راجر اسکروتن، فیلسوف بریتانیایی، نقش مؤثری در بسط زیباییشناسی تحلیلی داشتهاست. وی علاوه بر حوزههای نظری، به بحث فلسفی پیرامون شاخههای هنری نیز پرداخته است. یکی از مهمترین مباحث این حوزه، مربوط به مقاله عکاسی و بازنمایی میباشد، که واکنشهای بسیاری را بدنبال داشته و یکی از بهترین واکنشها، اثر مکآیور لوپس است. این ...
بیشتر
راجر اسکروتن، فیلسوف بریتانیایی، نقش مؤثری در بسط زیباییشناسی تحلیلی داشتهاست. وی علاوه بر حوزههای نظری، به بحث فلسفی پیرامون شاخههای هنری نیز پرداخته است. یکی از مهمترین مباحث این حوزه، مربوط به مقاله عکاسی و بازنمایی میباشد، که واکنشهای بسیاری را بدنبال داشته و یکی از بهترین واکنشها، اثر مکآیور لوپس است. این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل منابع کتابخانهای، ضمن تلخیص آرای اسکروتن و لوپس، بهمنظور برونرفت از دوگانهی نیتمندی و علیّت، در منازعات این دو در نسبت هنر و عکاسی، رویکردی نشانهشناسانه را پیشنهاد میدهد. در این رویکرد، عکس همچون نشانه است؛ اما نشانهای که از طریق راهههایی، تمایل زیباییشناختی ما را به خود عکس و نه به موضوع آن، باز میگرداند. بدین ترتیب، هسته اصلی تفکر اسکروتن، یعنی تمایل به خود عکس، حفظ میشود و بازنمودی بودن آن، به حالت تعلیق در میآید. همچنین، امکان تبدیل عکس به هنر نیز، آنگونه که لوپس مدنظر دارد، فراهم میگردد. به این منظور، نمونههایی از عکسهای نشانهای و راهههای مربوط به آنها ، معرفی میشوند. راهههای پیشنهادی عبارتند از: یادآوری، یادآوری و ایجاد امید/ترس، پرسشگری، پرسشگری و توبیخ/سرزنش، شگفتی و حیرت، تمرکز و انسجام بخشی، تفاوت بین اعمال اجتماعی، توازن و تعادل اجتماعی.
محمد اخگری
چکیده
شادی از جمله موضوعاتی است که در عرفان نظری و عملی بدان پرداخته شده و با مفاهیمی همچون فرح، سرور، تبسم، وجد، سماع و بهجت وجوه مختلف آن تعریف شده و در ادبیات تعلیمی به لحاظ هنری مصداقهای کاربردی آن در قالب طنز قابل مطالعه است. ابتسام به معنای لبخند زدن یا شکرخند از کلام ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات اخذ شده، که با مطالعۀ مفاهیم فرح، ...
بیشتر
شادی از جمله موضوعاتی است که در عرفان نظری و عملی بدان پرداخته شده و با مفاهیمی همچون فرح، سرور، تبسم، وجد، سماع و بهجت وجوه مختلف آن تعریف شده و در ادبیات تعلیمی به لحاظ هنری مصداقهای کاربردی آن در قالب طنز قابل مطالعه است. ابتسام به معنای لبخند زدن یا شکرخند از کلام ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات اخذ شده، که با مطالعۀ مفاهیم فرح، سرور و بهجت در نزد حکما و عرفای اسلامی و نیز مطالعۀ مصداقهای کاربردی آنها در ادبیات تعلیمی عرفانی از منظر عرفان نظری، حالت بهجت نفس انسانی است، که به سبب ادراک حقیقت برای او حاصل میشود و عارف بدان جهت بسّام است که در حال ادراک حقیقت است. از منظر عرفان عملی ابتسام کارکردی اجتماعی دارد و عبارت است از بهجتی که به هنگام یقظه به انسان دست میدهد و شادی حاصل از آن، برخاسته از آگاهی به لحظه است و نه غفلت از لحظه. این پژوهش با هدف مفهومپردازی نظری طنز بر مبنای ادبیات عرفانی و با بهرهگیری از روش اسنادی و کتابخانهای در گردآوری دادهها و شیوۀ قیاسی-استقرایی در منطق استدلال، به مطالعۀ مفاهیم نظری مرتبط با طنز در ادبیات عرفانی میپردازد. بر مبنای نظریۀ ابتسام، طنز رسانهای از رهگذر آگاهی مخاطب، تبسم را موجب میشود و چنین خنده ای در درون خود، تعلیم، آموزش و آگاهی را در پی دارد.
عبدالکریم خیامی؛ علی اسکندری؛ مرضیه خلقتی
چکیده
سلبریتیها از جملة منابعی هستند که رسانهها با هدف جذب مخاطب و سودآوری به آنها متوسل میشوند و آنها نیز با هدف بیشتر دیده شدن و کسب درآمد در رسانهها حاضر میگردند. پس میتوان یک ارتباط دوسویه را متصور شد که هرکدام از دو سوی این طیف درصدد دستیابی به اهدافی هستند. اما در این مواجهه، گاه مشکلات و مسائلی به وقوع میپیوندد که هزینههایی ...
بیشتر
سلبریتیها از جملة منابعی هستند که رسانهها با هدف جذب مخاطب و سودآوری به آنها متوسل میشوند و آنها نیز با هدف بیشتر دیده شدن و کسب درآمد در رسانهها حاضر میگردند. پس میتوان یک ارتباط دوسویه را متصور شد که هرکدام از دو سوی این طیف درصدد دستیابی به اهدافی هستند. اما در این مواجهه، گاه مشکلات و مسائلی به وقوع میپیوندد که هزینههایی را برای دو طرف ایجاد میکند. در این مقاله، ابتدا در بخش نظری، دو نظریة دریسنس و نایار مطرح شد و در مرحلة بعد با روش نمونهگیری هدفمند 15 نفر از صاحبنظران حوزه ارتباطات، رسانه و فرهنگ مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند و مهمترین مضامین مرتبط با وضعیت موجود و مطلوب تعامل رسانة ملی با سلبریتیها با استفاده از نرمافزار MAXQDA استخراج، طبقهبندی و تحلیل شد. نتایج حاصل از این تحقیق حکایت از آن داشت که با هدف بهبود و ارتقای تعامل سلبریتیها و رسانة ملی میتوان بر اساس مدل ارائهشده در این پژوهش، سیاستگذاری روشنی برای تربیت، استعدادیابی و معرفی چهرههای جوان طراحی کرد؛ نظام جدید حقوق متقابل چهرهها و رسانة ملی را به لحاظ مالکیت مادی و معنوی در عرصة فعالیتهای هنری مانند صحنه، تبلیغات محیطی و فضای مجازی تعیین و تدوین کرد؛ و به طراحی زمینهای برای معرفی، رشد و ماندگاری چهرهها و در نهایت گونهشناسی و طبقهبندی سلبریتیها برای هرگونه تعامل با آنها پرداخت.
ناهید سعادت سیرت؛ محمد مهدی فرقانی
چکیده
فیلمهای پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. روایت و روایتگری عامل مهمی در شکلدهی پویانماییها است. روایتها، عموماً بیانگر گونهای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار میروند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب میشود؛ روایت ها به برنامهسازان ...
بیشتر
فیلمهای پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. روایت و روایتگری عامل مهمی در شکلدهی پویانماییها است. روایتها، عموماً بیانگر گونهای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار میروند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب میشود؛ روایت ها به برنامهسازان کمک می-کنند از روش القاء مستقیم پیام به مخاطب فاصله بگیرند و ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، رسانه را در رساندن به اهداف کلان خود یاری رسانند. به همین دلیل نحوه شکلگیری، عناصر سازنده و مفاهیم صریح و ضمنی روایت ها باید مورد تحلیل علمی قرار گیرد. بر همین مبنا هدف از این مقاله، تحلیل عناصر روایی و بصری اثر کوتاه پویانمایی «قاصدک» که از آثار فاخر تولیدات پویانمایی صدا و سیمای مرکز همدان است. به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد روایت شناسی و نظریه «رولان بارت» و «ژرار ژنت» برای تحلیل روایت عناصر روایی و بصری فیلم مورد بررسی استفاده شد. در نهایت یافتهها نشان داد عناصر بصری در خدمت بیان داستان و مفاهیم تصویری هستند و به خوبی مفاهیم اصلی داستان را روایت کردهاند. بطوریکه عناصر بصری، مفاهیم صریح و ضمنی متن را در ارتباط با موضوع فیلم به خوبی بیان میکنند. همچنین عناصر زیباشناختی بصری این فیلم توانسته است درغنای محتوایی و زیبایی تصویری فیلم پویانمایی قاصدک تأثیر داشته باشد.
پویا رئیسی؛ مسعود نقاشزاده؛ رامتین شهبازی
چکیده
پژوهش پیشرو به تحلیل فرایند نشانگی ابژه در مجموعههای تلویزیونی میپردازد و با هدف شناخت ظرفیت نشانه شدن ابژهها و نقشی که در توسعۀ درام ایفاء میکنند؛ مجموعههای تلویزیونی خانۀ سبز و تئوری بیگبنگ را مورد خوانش قرار میدهد. آثاری که بخش عمدۀ روایتپردازی در آنها مبتنی بر مکانی ثابت است و ساختارشان در طول قسمتها، فصلها ...
بیشتر
پژوهش پیشرو به تحلیل فرایند نشانگی ابژه در مجموعههای تلویزیونی میپردازد و با هدف شناخت ظرفیت نشانه شدن ابژهها و نقشی که در توسعۀ درام ایفاء میکنند؛ مجموعههای تلویزیونی خانۀ سبز و تئوری بیگبنگ را مورد خوانش قرار میدهد. آثاری که بخش عمدۀ روایتپردازی در آنها مبتنی بر مکانی ثابت است و ساختارشان در طول قسمتها، فصلها و سالهای متمادی با همان مکان پیشین گسترش مییابد. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی ـ تحلیل نشانهشناسی بوده و جامعۀ موردبررسی پژوهش نیز بهصورت هدفمند از مجموعههای مکانمحور تلویزیونی انتخاب شده است. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات شامل فیشبرداری از کتابها، مقالات و متنیکردن نمونههای مشاهدهای است. با توجه به بررسی انجام شده میتوان گفت فرایند نشانگی ابژه در مجموعههای تلویزیونی، ظرفیتی را میآفریند که نشانه در محور طولی درام بهصورت متناوب و دنبالهدار امکان حضور، نقشآفرینی و همنشینی با سایر عناصر درام را داشته باشد و در محور عرضی نیز موجبات همبستگی بیشتر نشانهها و درام را رقم بزند. بهرهگیری از این فرایند در مجموعههای تلویزیونی، ذخیرۀ نشانه ای و قراردادی را ایجاد میکند که مجموعه در طول قسمتهای مختلف خود، بهدفعات میتواند از آن در راستای توسعه درام و خلق موقعیتهای نمایشی استفاده کند.
حسن خجسته باقرزاده؛ سیاوش صلواتیان؛ محسن فینی زاده بیدگلی
چکیده
سپهر رسانهای بهعنوان فضایی متنوع و متکثر از رسانه در حقیقت فضایی رقابتی بین رسانهها است که هر رسانه سعی میکند از راههای مختلف جایگاه خود را ارتقاء بدهد، این پژوهش بر آن است که ضمن شناسایی جایگاه رسانۀ ملی بهعنوان رسانۀ جمهوری اسلامی ایران در سپهر رسانهای کشور، راههای ارتقاء جایگاه رسانۀ ملی در سپهر رسانهای کشور با تأکید ...
بیشتر
سپهر رسانهای بهعنوان فضایی متنوع و متکثر از رسانه در حقیقت فضایی رقابتی بین رسانهها است که هر رسانه سعی میکند از راههای مختلف جایگاه خود را ارتقاء بدهد، این پژوهش بر آن است که ضمن شناسایی جایگاه رسانۀ ملی بهعنوان رسانۀ جمهوری اسلامی ایران در سپهر رسانهای کشور، راههای ارتقاء جایگاه رسانۀ ملی در سپهر رسانهای کشور با تأکید بر شبکههای تلویزیونی فارسیزبان بررسی کند. در پاسخ به این پرسش، پژوهش پیشرو بهصورت کیفی و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی انجامگرفته است، دادههای پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با 13 کارشناس، گردآوری و پس از استخراج و کدگذاری، مقولهبندی شده است. درنهایت، در چهار دسته در قالب، ویژگیهای سپهر رسانهای، جایگاه رسانۀ ملی در سپهر رسانهای، رقبای اصلی رسانۀ ملی و نسبت رسانۀ ملی به رقبا در سپهر رسانهای و همچنین راههای ارتقاء جایگاه رسانۀ ملی در سپهر رسانهای دستهبندی شد، که حاصل آن پیشنهاد 14 راه برای ارتقاء جایگاه رسانۀ ملی در سپهر رسانهای کشور است.
محمدعلی حکیم آرا؛ محمدحسین ساعی؛ امیرحسین ناطقی
چکیده
با نظر به دگرگونی شگرف در حوزۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات، ویژگی اساسی انقلاب رسانهای درآمیختگی دو مفهوم دیجیتالی و تعاملی شدن خلاصه شده است. این دو در کنار هم سبب دگرگونی در قلمرو ارتباطات رسانهای گشته و سبب می شود برخی نظریههای سنتی همچون برجستهسازی، مندرج در پارادایم مسلط بر وسایل ارتباط جمعی که یکسویی و مخاطب انبوه را ...
بیشتر
با نظر به دگرگونی شگرف در حوزۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات، ویژگی اساسی انقلاب رسانهای درآمیختگی دو مفهوم دیجیتالی و تعاملی شدن خلاصه شده است. این دو در کنار هم سبب دگرگونی در قلمرو ارتباطات رسانهای گشته و سبب می شود برخی نظریههای سنتی همچون برجستهسازی، مندرج در پارادایم مسلط بر وسایل ارتباط جمعی که یکسویی و مخاطب انبوه را مفروض داشت، در پارادایم تازه در سطح شبکه های اجتماعی مجازی با سازوکار هشتگ (#) و ترندسازی در تنگنای تبیین پدیدههای ارتباطی قرار گیرد. مخاطبان دیروز، اکنون در گروههای کوچک ساختبندی و در تعامل باهم میتوانند درباره رویدادهای روز نظر داده و آن را نشر دهند. این مواضع نظری می تواند همسو یا مغایر با مواضع برجستهسازی شده در رسانههای جمعی باشد. این پژوهش به روش تحلیل مضمون خوانشهای مسلط، مصالحه و متضاد کاربران توئیتر را استخراج کرده، نشان می دهد چگونه بخشی از کاربران با استفاده از سازوکار هشتگ و ترند توئیتری، برجستهسازی خبری تلویزیون را در جریان تحولات اجتماعی دیماه 1396 کشور با خوانش های متفاوت و متضاد به چالش کشیدند. یافته ها نشان می دهد، برای تبیین پدیدههای ارتباطی در سطح شبکههای اجتماعی مجازی به اصلاح و تحول در حوزه های نظری، به ویژه در نظریه برجسته سازی نیاز است. ادامه مطالعات دربارۀ تحولات نظری توصیه شده است.
جواد محمودی؛ محمدعلی هرمزی زاده
دوره 8، شماره 19 ، اردیبهشت 1391، ، صفحه 8-24
احمد ضابطی جهرمی
چکیده
پیش از اختراع سینما و تلویزیون تنها راه آگاهی مردم از تاریخ، گوش دادن به روایات شفاهی یا خواندن متون مکتوب تاریخی بود- خواندن نوشته نیز به سواد نیاز داشت. اما این دو رسانه، امکان دیگری با خود آوردند: تماشای تصاویر متحرکی که بهمثابه «بازنمایی زنده تاریخ»یا روایت تصویری زندگی گذشته بود. تاریخنگاران در نیمه دوم قرن بیستم سرانجام ...
بیشتر
پیش از اختراع سینما و تلویزیون تنها راه آگاهی مردم از تاریخ، گوش دادن به روایات شفاهی یا خواندن متون مکتوب تاریخی بود- خواندن نوشته نیز به سواد نیاز داشت. اما این دو رسانه، امکان دیگری با خود آوردند: تماشای تصاویر متحرکی که بهمثابه «بازنمایی زنده تاریخ»یا روایت تصویری زندگی گذشته بود. تاریخنگاران در نیمه دوم قرن بیستم سرانجام پذیرفتند که محتوای تصاویر فیلم مستند، ارزشهای اطلاعاتی معتبری برای استخراج حقایق تاریخی و تبیین و تفسیر رویدادها، دورهها و شخصیتهای تاریخی دارند. گروهی از مورخان پستمدرنیست در چند دهه اخیر، فیلم مستند را – بهویژه «مستند گردآوری» از مواد آرشیو فیلم – بهمثابه شیوهای از تاریخنگاری به رسمیت شناختند و آن را «تاریخنگاری تصویری» نامیدند. این در حالی بود که از اواخر دوره سینمای صامت، سنت تولید این نوع مستند شکل گرفته بود و «شورای بینالمللی آرشیوها» نیز به سال 1972 طی بیانیهای، مواد فیلم را بهعنوان سند عملاً به رسمیت شناخته بود.«فیلم گردآوری» فیلمی است که با تدوین فیلمهای قبلاً ساخته (فیلمبرداری) شده – معمولاً با استفاده از نماهای موجود در آرشیو فیلم - تولید میشود. چنانچه این نماها مواد مستند باشند، آن فیلم را «مستند گردآوری» خوانند. این مقاله با بهکارگیری روش تحقیق کتابخانه و اسنادی، ضمن معرفی گونه فیلم «مستند گردآوری» و دستهبندی زیرگونههای آن، تاریخ، روشهای تولید و ویژگیهای ساختاری آن را معلوم میکند و طی معرفی آثار شاخص تلویزیونی و سینمایی ایرانی و خارجی اینگونه، مهارتهای لازم را برای تولید آن برمیشمارد. مقاله در انتها به این نتیجه میرسد: *در تاریخ تولیدات سینمایی و تلویزیونی مستند، تاکنون دو شیوه کلی از «تاریخنگاری تصویری» تجربه شده است: 1. بازسازی نمایشی تاریخ (درام مستند) 2. بازنمایی مستقیم اسناد تصویری و شواهد تاریخی (مستند گردآوری از مواد آرشیو فیلم و عکس). *مستند گردآوری یکی از کمهزینهترین روشهای مستندسازی برای تصویر کردن موضوعات تاریخی قرن گذشته و قرن جاری است.امروزه کانالهای اختصاصی «تاریخ» عمدتاً به این شیوه مستندسازی متکیاند، که این شیوه نیز خود به پشتوانهای از یک آرشیو غنی، سازمانیافته و مدرن متکی است.
احمد ضابطی جهرمی؛ مجتبی قاسمی
دوره 10، شماره 25 ، دی 1393، ، صفحه 9-32
چکیده
در سینمایکلاسیکداستانی، تنها از تعامل منطقی و متناسب بین عناصر میزانسن و تدوین است که روایت فیلمیک مؤثری حاصل میشود. هر دو عنصر همزمان و در نسبتی با هم در نمایاندن کنش فیلمنامه فعالند اما گاه کنش در قالب ظرفیتهای روایتی میزانسن و گاه ظرفیتهای روایتی تدوین مؤثرترجلوه میکند. این عناصر نه در مقابل هم، که در کنار هم و بلکه در ...
بیشتر
در سینمایکلاسیکداستانی، تنها از تعامل منطقی و متناسب بین عناصر میزانسن و تدوین است که روایت فیلمیک مؤثری حاصل میشود. هر دو عنصر همزمان و در نسبتی با هم در نمایاندن کنش فیلمنامه فعالند اما گاه کنش در قالب ظرفیتهای روایتی میزانسن و گاه ظرفیتهای روایتی تدوین مؤثرترجلوه میکند. این عناصر نه در مقابل هم، که در کنار هم و بلکه در تطابق با هم هستند. درصورتی که رابطه بین این دو عنصر منطقی باشد، ظرفیتهای بیانی یکدیگر را تقویت نموده و در غیر اینصورت به تضعیف یکدیگر منجر میشوند. دریافت کارگردان از کنش فیلمنامه، ویژگیهای سبکی او و ژانر فیلم، در طراحی کارگردان نسبت به اجرا کردن نوع خاصی از رابطه بین میزانسن و تدوین در فیلم، اثرگذار است. براساس نظریههای حاکم بر سینمای داستانی کلاسیک، نمیتوان عناصر میزانسن و تدوین را به صورت ماهوی یکی دانست زیرا میزانسن اساساً به تمامی آن چیزی که درون قاب دیده میشود اشاره دارد و تدوین با رابطه بین نماها شناخته میشود. هریک از دو مفهوم میزانسن و تدوین دارای ظرفیتهای بیانی منحصر به خود هستند. اما این را هم باید پذیرفت که حیات هر یک از این دو، در گرو وجود دیگری است. تنها در صورت وجود داشتن تعاملی منطقی و سازنده بین میزانسن و تدوین، میتوان به روایت مؤثرتری در فیلم داستانی دست یافت.
سید محمد مهدی موسوی مهر؛ مجید شریف خدایی؛ احسان هنرمند نیا
دوره 10، شماره 24 ، مهر 1393، ، صفحه 9-26
چکیده
برنامههای رادیویی با بیان خاص رادیو در قالبهای مختلف و با هدف فرهنگسازی، آموزش، اطلاعرسانی، ایجاد مشارکت اجتماعی، صمیمیت و همذاتپنداری با مخاطبان تولید میشود. یکی از قالبهای رایج در دنیای رادیو، نمایش رادیویی است. نمایش، اقتصادیترین وسیلهی بیانی ممکن برای تبیین حالتها، تنشها و احساسات و همچنین موشکافی مناسبات ...
بیشتر
برنامههای رادیویی با بیان خاص رادیو در قالبهای مختلف و با هدف فرهنگسازی، آموزش، اطلاعرسانی، ایجاد مشارکت اجتماعی، صمیمیت و همذاتپنداری با مخاطبان تولید میشود. یکی از قالبهای رایج در دنیای رادیو، نمایش رادیویی است. نمایش، اقتصادیترین وسیلهی بیانی ممکن برای تبیین حالتها، تنشها و احساسات و همچنین موشکافی مناسبات و روابط متقابل انسانها است. قالب نمایشی، تماشاگر یا شنونده را در درک و تفسیر متن پوشیدهای که در پشت متن مشهود قرار گرفته است آزاد میگذارد.
یکی از راههای تولید نمایشنامهی رادیویی، اقتباس از دیگر آثار هنری است. رایجترین نوع اقتباس، اقتباس از متون مکتوب است. زبان فارسی از نظر منابع کهن از غنای بالایی برخوردار است. نمایشنامه نویسان رادیویی در حین اقتباس از آثار کهن ادبی باید تلاش کنند تا همان مفاهیم منتقل شود. دیگر وظیفهی آنها، شکلدهی و ساختاربخشی به متن جدید است تا برای شنوندهی امروزی جذاب و قابل پذیرش باشد.
این پژوهش به روش کتابخانهای اسنادی انجام شده و سعی کرده تا با شناسایی و معرفی عناصر حکایتهای عرفانی و مقایسهی آنها با عناصر نمایشنامهی رادیویی، به اشتراکات و تفاوتهای میان این دو دست یابد. هدف پژوهش این است که با استفاده از این یافتهها بتواند از حکایتهای عرفانی کهن، جهت تولید نمایشنامهی رادیویی اقتباس کند.
سمیه بابایی؛ اکبر نصراللهی؛ محمدعلی هرمزی زاده
دوره 9، شماره 21 ، دی 1392، ، صفحه 9-42
چکیده
موضوع این پژوهش، طراحی راهبردهای مطلوب برای مدیریت خردهفرهنگها در شبکه استانی سیمای مرکز قزویناست. اهمیت این موضوع، بیشتر از آن روست که استان قزوین به لحاظ اجتماعی، مرکب از قومیتهای گوناگون و واجد تنوع فرهنگی بسیار است.مسئله اصلی این تحقیق برنامهریزی راهبردی برای مدیریت خردهفرهنگها از طریق شبکه سیمای استانی قزوین است. ...
بیشتر
موضوع این پژوهش، طراحی راهبردهای مطلوب برای مدیریت خردهفرهنگها در شبکه استانی سیمای مرکز قزویناست. اهمیت این موضوع، بیشتر از آن روست که استان قزوین به لحاظ اجتماعی، مرکب از قومیتهای گوناگون و واجد تنوع فرهنگی بسیار است.مسئله اصلی این تحقیق برنامهریزی راهبردی برای مدیریت خردهفرهنگها از طریق شبکه سیمای استانی قزوین است. این مطالعه از نوع توصیفی و کاربردی بوده و به شیوه کیفی و با روش مصاحبه عمیق انجام گرفته است.مصاحبهشوندگان، 26 نفر از اساتید دانشگاه، مدیران صاحبنظر سازمان صداوسیما و افراد صاحبنظر استان، در زمینه موضوع مورد مطالعه بودند.
مبنای نظری تحقیق با استفاده از مکتب تلفیقی و نظریه راهبردهای مادر و تحلیل به روش مدل هاروارد با استفاده از ماتریس SWOT شکل گرفته است. ضمن تحلیل یافتهها، عوامل داخلی (قوتها و ضعفها) و عوامل خارجی (فرصتها و تهدیدها) تأثیرگذار بر شبکه استانی سیمای مرکز قزوین، شناسایی شدند و در تقابل آنها با یکدیگر در ماتریس، به طراحی راهبردهای مطلوب، اقدام گردید. نتیجه این اقدامات، ارائه راهبردهای مطلوب در دو حوزه مدیریتی و برنامهسازی است که در نهایت به پیشنهادهای اجرایی در حوزه مدیریت راهبردی خردهفرهنگها در شبکههای استانی منجر شد.
محسن گودرزی؛ سیدمحمد مهدی زاده
دوره 9، شماره 20 ، مهر 1392، ، صفحه 9-42
چکیده
انقلاب اسلامی به جهت نوع ایدئولوژی سازنده آن و نیز ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران بوده است. این مقاله به یکی از مهمترین مسائل روز مرتبط با ایدئولوژی انقلاب اسلامی (اسلام شیعی) یعنی بازنمایی رسانهای آن میپردازد. به همین منظور یکی از تأثیرگذارترین رسانههای چاپی آمریکا، تحلیل گفتمان ...
بیشتر
انقلاب اسلامی به جهت نوع ایدئولوژی سازنده آن و نیز ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران بوده است. این مقاله به یکی از مهمترین مسائل روز مرتبط با ایدئولوژی انقلاب اسلامی (اسلام شیعی) یعنی بازنمایی رسانهای آن میپردازد. به همین منظور یکی از تأثیرگذارترین رسانههای چاپی آمریکا، تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد فرکلاف بوده است. بازنمایی ایدئولوژی انقلاب اسلامی براساس گفتمانهای غرب و دیگران، شرقشناسی، اسلام رسانهای، و سنت و تجدّد مورد بررسی قرار گرفته وسپس براساس اصول استخراج شده از اسلام شیعی تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه اینکه کلیشهسازی، دوانگاری متضاد و انگ زنی برآمده از گفتمان غرب و دیگران، شرقشناسی، و اسلام رسانهای به بازنمایی مغایر با اصول اسلام شیعی نظیر اصل ولایت فقیه، نفی استکبار و وابستگی به آن، روزنامه واشنگتنپست را انتخاب کرده و در دو مقطع حساس تاریخی یعنی سال 1980 و 2010 میلادی بررسی شده است. روش کار در این تحقیق ظلمستیزی، پیکار و جهاد علیه دشمنان خدا، عقل و تجربه سیاسی میباشند. از دیگر تکنیکهای استفاده شده، بهرهگیری از روش سادهسازی در ذیل گفتمان اسلام رسانهای است که طی آن تصویری ساده و غلط از ساختار حکومت به نمایش گذاشته میشود؛ این رویکرد مخالف اصل عقل و تجربه سیاسی ایدئولوژی انقلاب اسلامی است. از دیگر نتایج تحقیق حاضر میتوان به حضور دائم «من» نویسنده در مقالات و آمریت اشاره کرد که باعث خلق گفتمانهای مغایر و ناقص از ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران شده است.
صبا خسروی؛ سید محسن بنی هاشمی
دوره 7، شماره 16 ، تیر 1390، ، صفحه 9-41
چکیده
در این مقاله مفهوم آیین در فیلم سینمایی آواتار(2010) بررسی شدهاست. چارچوب نظری این پژوهش براساس نظریههای: 1) ارتباطات آیینی رودنبولر[1]، 2) نماد/ فرهنگگرایی گیرتز، 3) سینمای غالب هالیوود و 4) جهانیسازی رونالد رابرتسون است.
پرسش اصلی این است که آیین در آواتار به چه معنا و خصلتهای بینفرهنگی آن کدام است. برای تحلیل دادهها از روش نشانهشناختی ...
بیشتر
در این مقاله مفهوم آیین در فیلم سینمایی آواتار(2010) بررسی شدهاست. چارچوب نظری این پژوهش براساس نظریههای: 1) ارتباطات آیینی رودنبولر[1]، 2) نماد/ فرهنگگرایی گیرتز، 3) سینمای غالب هالیوود و 4) جهانیسازی رونالد رابرتسون است.
پرسش اصلی این است که آیین در آواتار به چه معنا و خصلتهای بینفرهنگی آن کدام است. برای تحلیل دادهها از روش نشانهشناختی تصویری استفاده شدهاست. روش نمونهگیری، هدفمند و واحد تحلیل «صحنه» است.
تحلیل پایانی نشان میدهد که:
1) «تلفیق» در«آیین ناویها» به اوج میرسد. این آیین تلفیقی از آیینهای هندو، بودایی، چینی، ژاپنی وآیین کابالیستی یهودی است. این تلفیق میتواند مقدمة شکلگیری یک آیین جهان ـ ساخت غیرتوحیدی باشد. 2) علمگرایی صلحطلب روی دیگر آیینگرایی طبیعتپرست است و «سبک ـ آیین» آواتار گونهشناسی جدیدی در سینمای هالیوود برای ایدئولوژی نرم است.3) از تحلیل سیاسی فیلم این گونه برمیآید که آواتار، نقد نرمی بر جنگ ویتنام است.
حسن خجسته؛ وحید آقا محسنی
دوره 7، شماره 15 ، فروردین 1390، ، صفحه 9-31
چکیده
بحرانهای گوناگون جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر امروزه شده است. با توجه به نقش گسترده رسانهها در ابعاد مختلف زندگی بشر و رشد روز افزون استفاده از اینترنت و فضای مجازی، شناسایی نقش این رسانههای نوین (رسانههای مجازی) در مدیریت بحرانهای اجتماعی ضروری است.
در این پزوهش به منظور رسیدن به اهداف، به بررسی آثار و نظرات افراد صاحب نظر حوزههای ...
بیشتر
بحرانهای گوناگون جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر امروزه شده است. با توجه به نقش گسترده رسانهها در ابعاد مختلف زندگی بشر و رشد روز افزون استفاده از اینترنت و فضای مجازی، شناسایی نقش این رسانههای نوین (رسانههای مجازی) در مدیریت بحرانهای اجتماعی ضروری است.
در این پزوهش به منظور رسیدن به اهداف، به بررسی آثار و نظرات افراد صاحب نظر حوزههای مدیریت بحران و رسانه از طریق مصاحبه و روش کتابخانهای پرداخته و برای تجزیه وتحلیل نتایج مصاحبه، از تحلیل محتوای مصاحبهها استفاده شده است.
فضای مجازی ابزاری است که میتواند در صورت اتخاذ راهبرد مناسب برای کنترل بحران در مراحل مختلف (به خصوص در بحرانهای اجتماعی) به خوبی عمل کند و نقش مؤثری ایفا کند.
راههای مختلفی برای کاهش اثرات بحران و مدیریت آن وجود دارد. روشهایی مثل تاکتیکهای رسانهای، از راهبردهای ارتباطی استفاده میکنند که در این مقاله بر روی شیوههای ارتباطی و رسانهای از طریق فضای مجازی برای مدیریت بحرانهای اجتماعی تمرکز شده است.
منصوره قره داغی؛ داود نعمتی انارکی
دوره 10، شماره 23 ، تیر 1393، ، صفحه 9-30
افسانه معلمی؛ محمدعلی هرمزی زاده
دوره 10، شماره 22 ، فروردین 1393، ، صفحه 9-34
عبدالله گیویان؛ حسن بناج
دوره 6، شماره 14 ، دی 1389، ، صفحه 9-22
فرزانه نزاکتی رضاپور؛ مصطفی اسدزاده
چکیده
سیاست ـ سرگرمی را میتوان نوع جدیدی از ارتباطات سیاسی به شمار آورد که در قالبهایی مانند طنز سیاسی، فیلم مستند و نمایش تلویزیونی نمود مییابد. در این مقاله، به تحلیل نمونههایی از سیاست - سرگرمی در شبکۀ ماهوارهای «من و تو» پرداختهایم. بدین منظور، پنج فیلم مستند این شبکه («از تهران تا قاهره»، «37 روز»، «رضاشاه»، ...
بیشتر
سیاست ـ سرگرمی را میتوان نوع جدیدی از ارتباطات سیاسی به شمار آورد که در قالبهایی مانند طنز سیاسی، فیلم مستند و نمایش تلویزیونی نمود مییابد. در این مقاله، به تحلیل نمونههایی از سیاست - سرگرمی در شبکۀ ماهوارهای «من و تو» پرداختهایم. بدین منظور، پنج فیلم مستند این شبکه («از تهران تا قاهره»، «37 روز»، «رضاشاه»، «هرگز نخواب کوروش» و «آدرس: بهارستان») که به موضوعات انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ایران و رژیم پهلوی پرداختهاند را انتخاب کردیم. تحلیل گفتمان انتقادی این مستندها نشان داد که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بهعنوان «دیگریِ» رژیم پهلوی تصویر شده است. امام خمینی(ره) بهعنوان «دیگریِ» شاه پهلوی و طرفداران شاه و رژیم پهلوی و طرفداران امام (نیروهای انقلابی) نیز با عناصر گفتمانی کاملاً متفاوتی معرفی و تصویر شدهاند. در این مستندها، رژیم پهلوی و شاه بهعنوان «ما» (جبهه خودی) و انقلاب، امام و نظام جمهوری اسلامی بهعنوان «آنها» (جبهه دشمن) تعریفشده است. شاه، میراث دار هخامنشیان و کوروش خواندهشده و از این طریق، رژیم پهلوی، طبیعی جلوه دادهشده است. در مقابل، انقلاب اسلامی، نتیجه دخالت بیگانگان و ابرقدرتهای جهانی خواندهشده است. تاریخ سیاسی - اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز، به کشمکش و درگیری انقلابیون بر سر قدرت و تلاش برای از میان بردن مخالف فرو کاسته شده و بر نبود آزادی و تحمل مخالف در نظام جمهوری اسلامی ایران تأکید شده است. در بعضی از این مستندها، بهصراحت در مورد آیندۀ ایران گفتوگو و مخاطب به تلاش برای بازگرداندن رژیم پهلوی تشویق میشود. بنابراین، تحلیل گفتمان انتقادی این فیلمها نشان داد که شبکه من و تو، در تلاش برای ترویج و هژمونیک ساختن گفتمان رژیم پهلوی و سلطنتطلبان و بدین ترتیب، بخشی از پروژۀ جنگ نرم رسانهای با جمهوری اسلامی ایران است.
ویدا همراز؛ سهیلا رمیم
چکیده
امروزه رسانهها بنا بر نیاز مخاطب کارکردهای مختلف، بخشی از تولیدهای رسانهای در جهت آموزش موازی یا آموزش دائمی بکار گرفته شدهاند. پیام این رسانهها با کمک حواس مختلف درک میشود. اما این حواس در یادگیری انسان نقش مساوی و یکسان ندارند و همچنین هر انسانی شیوۀ یادگیری متفاوت دارد. این مقاله با توجه به نقش رسانههای شنیداری بهخصوص ...
بیشتر
امروزه رسانهها بنا بر نیاز مخاطب کارکردهای مختلف، بخشی از تولیدهای رسانهای در جهت آموزش موازی یا آموزش دائمی بکار گرفته شدهاند. پیام این رسانهها با کمک حواس مختلف درک میشود. اما این حواس در یادگیری انسان نقش مساوی و یکسان ندارند و همچنین هر انسانی شیوۀ یادگیری متفاوت دارد. این مقاله با توجه به نقش رسانههای شنیداری بهخصوص رادیو در آموزش غیررسمی و موازی میکوشد با تکیهبر سبکV.A.K (یادگیری دیداری، شنیداری، حرکتی) که بر نقش اساسی حس شنیداری در یادگیری تأکید خاص دارد، راهکارهای مناسب برای استفاده آموزشی از رادیو را به تهیهکنندگان برنامهها ارائه کند؛ زیرا در حال حاضر عدم وجود الگوی مشخص برای تهیهکنندگان رادیو در ایران در انتقال پیامهای آموزشی، آنها را تنها متکی به حدس و گمان و تشخیصهای تجربی و دوری از مبانی علمی تولید برنامههای آموزشی ساخته است. سؤال این پژوهش آن است که چگونه میتوان سبکهای حسی یادگیری شنیداری را در برنامههای آموزشی رادیویی استفاده نمود و توجه به آنچه دستاوردی برای برنامهسازان دارد؟ این پژوهش کیفی با شیوۀ اسنادی و مصاحبه عمیق با کارشناسان سه حوزۀ تخصصی تهیهکنندگان رادیو، فنّاوری آموزشی و روانشناسی یادگیری بوده است. نتایج پژوهش پیشرو نشان میدهد که تهیهکنندگان رادیو میتوانند با در نظر گرفتن عواملی چون تقویت حس مشارکت شنیداری و تحسین در شنونده، پرهیز از ازدحام صوتی، تأکیدات کلامی و کدگذاری صوتی، خلاصهگویی در توصیف و روش-های دیگر الگوی مناسبی برای تولید برنامههای آموزشی رادیویی داشته باشند.
مجید محمد زمانی؛ شهلا باقری میاب؛ سید مجتبی امامی
چکیده
رسانه ملی به عنوان رسانهای پرمخاطب، تاثیراتی گسترده بر فرهنگ مصرف مخاطبین خود دارد. از این رو لازم است طی فرایندی تاثیرات محتمل تولیدات این رسانه، پیش از تولید مورد شناسایی قرار گرفته و اقدامات مقتضی در جهت کنترل و کاهش تاثیرات نامطلوب و تقویت تاثیرات مطلوب صورت گیرد که به این فرایند، اثرسنجی گفته می شود. به منظور اثرسنجی محتوای ...
بیشتر
رسانه ملی به عنوان رسانهای پرمخاطب، تاثیراتی گسترده بر فرهنگ مصرف مخاطبین خود دارد. از این رو لازم است طی فرایندی تاثیرات محتمل تولیدات این رسانه، پیش از تولید مورد شناسایی قرار گرفته و اقدامات مقتضی در جهت کنترل و کاهش تاثیرات نامطلوب و تقویت تاثیرات مطلوب صورت گیرد که به این فرایند، اثرسنجی گفته می شود. به منظور اثرسنجی محتوای تولیدات، در گام نخست باید به طراحی چارچوب اثرسنجی اقدام نمود. لذا این پژوهش به دنبال ارائه چارچوب اثرسنجی برنامههای رسانه ملی بر فرهنگ مصرف است. چارچوب اثرسنجی پژوهش حاضر، در قالب بازبینهی(چک لیست) اثرسنجی ارائه شده است. برای این منظور در ابتدا الگوی تاثیرات محتوای رسانه معرفی و سپس با روش تحلیل مضمون، ابعاد فرهنگ مصرف با توجه به منابع دینی و لاتین ارائه گردید. سپس با استفاده از روش دلالت پژوهی، فهرست اولیه نقاط قابل بررسی که تاثیرات محتمل محتوای رسانه بر فرهنگ مصرف است، تولید گردید. این فهرست اولیه شامل 51 نقطه قابل بررسی بود که با توجه به مراحل پیشنهادی استافل بیم در طراحی بازبینه، در چهارده طبقه و سه کلان طبقه دسته بندی و سپس تشریح گردید و کابرد و اعتبار آن مورد تایید قرار گرفت. در پایان این پژوهش نیز به فرایند پیشنهادی اجرای اثرسنجی با محوریت بازبینه اشاره گردید. اثرسنجی برنامههای رسانهملی با محوریت بازبینهی تولیده شدهی این پژوهش، میتواند تنبه مدیران، برنامهسازان و ناظران تولید در رسانهملی را نسبت به تاثیرات محتوا بر فرهنگ مصرف بیشتر نموده و به آنان در کاهش تاثیرات نامطلوب و تقویت تاثیرات مطلوب یاری رساند.
نرجس السادات صالحی؛ محمدعلی هرمزی زاده
دوره 6، شماره 13 ، مهر 1389، ، صفحه 10-31
چکیده
رادیو رسانه ای شنیداری است و در این میان بی تردید گفتار نقش بسیار مهمی ایفا می کند. از طرفی شبکه های مختلف رادیویی با توجه به داشتن مخاطبان خاص خود به شیوه های مختلف سعی در جذب و نگهداری این مخاطبان دارند. هر شبکه رادیویی برای آنکه جاذبه و تنوع پیام هایش حفظ شود آن را در پوشش برنامه های مختلف تنظیم و طراحی می کند و چون هر برنامه مشخصاتی ...
بیشتر
رادیو رسانه ای شنیداری است و در این میان بی تردید گفتار نقش بسیار مهمی ایفا می کند. از طرفی شبکه های مختلف رادیویی با توجه به داشتن مخاطبان خاص خود به شیوه های مختلف سعی در جذب و نگهداری این مخاطبان دارند. هر شبکه رادیویی برای آنکه جاذبه و تنوع پیام هایش حفظ شود آن را در پوشش برنامه های مختلف تنظیم و طراحی می کند و چون هر برنامه مشخصاتی مربوط به خود دارد بنابراین هر برنامه زبان خاصی هم می طلبد. از جمله شیوه های جذب مخاطب در شبکه جوان استفاده از سبک گفتار محاوره ای است . در این تحقیق از طریق روش پیمایشی به بررسی میزان رضایت نوجوانان وجوانان از این سبک گفتاری پرداخته ایم.