احمد ضابطی جهرمی
چکیده
پیش از اختراع سینما و تلویزیون تنها راه آگاهی مردم از تاریخ، گوش دادن به روایات شفاهی یا خواندن متون مکتوب تاریخی بود- خواندن نوشته نیز به سواد نیاز داشت. اما این دو رسانه، امکان دیگری با خود آوردند: تماشای تصاویر متحرکی که بهمثابه «بازنمایی زنده تاریخ»یا روایت تصویری زندگی گذشته بود. تاریخنگاران در نیمه دوم قرن بیستم سرانجام ...
بیشتر
پیش از اختراع سینما و تلویزیون تنها راه آگاهی مردم از تاریخ، گوش دادن به روایات شفاهی یا خواندن متون مکتوب تاریخی بود- خواندن نوشته نیز به سواد نیاز داشت. اما این دو رسانه، امکان دیگری با خود آوردند: تماشای تصاویر متحرکی که بهمثابه «بازنمایی زنده تاریخ»یا روایت تصویری زندگی گذشته بود. تاریخنگاران در نیمه دوم قرن بیستم سرانجام پذیرفتند که محتوای تصاویر فیلم مستند، ارزشهای اطلاعاتی معتبری برای استخراج حقایق تاریخی و تبیین و تفسیر رویدادها، دورهها و شخصیتهای تاریخی دارند. گروهی از مورخان پستمدرنیست در چند دهه اخیر، فیلم مستند را – بهویژه «مستند گردآوری» از مواد آرشیو فیلم – بهمثابه شیوهای از تاریخنگاری به رسمیت شناختند و آن را «تاریخنگاری تصویری» نامیدند. این در حالی بود که از اواخر دوره سینمای صامت، سنت تولید این نوع مستند شکل گرفته بود و «شورای بینالمللی آرشیوها» نیز به سال 1972 طی بیانیهای، مواد فیلم را بهعنوان سند عملاً به رسمیت شناخته بود.«فیلم گردآوری» فیلمی است که با تدوین فیلمهای قبلاً ساخته (فیلمبرداری) شده – معمولاً با استفاده از نماهای موجود در آرشیو فیلم - تولید میشود. چنانچه این نماها مواد مستند باشند، آن فیلم را «مستند گردآوری» خوانند. این مقاله با بهکارگیری روش تحقیق کتابخانه و اسنادی، ضمن معرفی گونه فیلم «مستند گردآوری» و دستهبندی زیرگونههای آن، تاریخ، روشهای تولید و ویژگیهای ساختاری آن را معلوم میکند و طی معرفی آثار شاخص تلویزیونی و سینمایی ایرانی و خارجی اینگونه، مهارتهای لازم را برای تولید آن برمیشمارد. مقاله در انتها به این نتیجه میرسد: *در تاریخ تولیدات سینمایی و تلویزیونی مستند، تاکنون دو شیوه کلی از «تاریخنگاری تصویری» تجربه شده است: 1. بازسازی نمایشی تاریخ (درام مستند) 2. بازنمایی مستقیم اسناد تصویری و شواهد تاریخی (مستند گردآوری از مواد آرشیو فیلم و عکس). *مستند گردآوری یکی از کمهزینهترین روشهای مستندسازی برای تصویر کردن موضوعات تاریخی قرن گذشته و قرن جاری است.امروزه کانالهای اختصاصی «تاریخ» عمدتاً به این شیوه مستندسازی متکیاند، که این شیوه نیز خود به پشتوانهای از یک آرشیو غنی، سازمانیافته و مدرن متکی است.
ابوالحسن قاسمی
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی شیوههای گوناگون مستند و راهبردهای مداخله، بیان و مصور ساختن واقعیت و راههای به کار گرفته شده از سوی مستندساز با استفاده از روش اسنادی- توصیفی میپردازد. ارائه چارچوبی نظری برای شناخت تفاوتها میان مستندهای تلویزیونی، نحوه مداخله مستندساز، تفسیر او از دنیای پیرامون و سرانجام راهبردهای اتخاذ شده از سوی مستندساز ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی شیوههای گوناگون مستند و راهبردهای مداخله، بیان و مصور ساختن واقعیت و راههای به کار گرفته شده از سوی مستندساز با استفاده از روش اسنادی- توصیفی میپردازد. ارائه چارچوبی نظری برای شناخت تفاوتها میان مستندهای تلویزیونی، نحوه مداخله مستندساز، تفسیر او از دنیای پیرامون و سرانجام راهبردهای اتخاذ شده از سوی مستندساز در مواجهه با واقعیت، اهداف پژوهش حاضر میباشد. حرکت از حوزه گسترده و وسیع «دنیای واقعیت» به سمت برنامه مستند، الزاماً نوعی انتخاب و گزینش را به دنبال دارد که به دگرگونی ناگزیر در مراحل مختلف تولید برنامه میانجامد که نوعی «مداخله» محسوب میشود. فرضیه پژوهش بر این چارچوب نظری استوار است که برای درک بهتر نحوه مداخله مستندساز در انعکاس واقعیت میتوان از مقیاسی تحت عنوان «مستند بسته – مستند باز» بهره گرفت. این پژوهش سعی دارد، دو مقیاس نظری «میزان» و «نحوه مداخله» را در قالب نظریهای تحت عنوان «مستند باز و مستند بسته» بررسی کند و آن را به اثبات برساند.
علی رجب زاده طهماسبی
چکیده
آسیبشناسی گونههای نوشتاری انواع متون مکتوب در تلویزیون ایران نشان میدهد، بهطور روزافزون سازندگان برنامههای مختلف تلویزیونی، ساختارهای اصولی نوشتن را زیرپا میگذارند و خواسته یا ناخواسته، کیفیت برنامههای تلویزیونی را تنزل میدهند و ظرفیت تأثیرگذاری فرهنگی و هنری برنامههای تلویزیونی را کمتر میکنند. به نظر میرسد ...
بیشتر
آسیبشناسی گونههای نوشتاری انواع متون مکتوب در تلویزیون ایران نشان میدهد، بهطور روزافزون سازندگان برنامههای مختلف تلویزیونی، ساختارهای اصولی نوشتن را زیرپا میگذارند و خواسته یا ناخواسته، کیفیت برنامههای تلویزیونی را تنزل میدهند و ظرفیت تأثیرگذاری فرهنگی و هنری برنامههای تلویزیونی را کمتر میکنند. به نظر میرسد بسیاری از سازندگان برنامههای تلویزیونی یا به طراحی و زیربنا بودن متن اعتقاد ندارند، یا دارند، اما قواعد آن را نمیشناسند و به ناچار یا به بهانههای مختلف (مثل شتاب تولید، ولع آنتن و...) اهمیت ساختار نوشتاری را در تلویزیون نادیده میگیرند.همه زندگی با ظرایف تمام روابطش در تلویزیون جریان دارد و به جای آنکه رسانه تلویزیون آینه زندگی باشد و مسائل آن را بازسازی و بازتاب دهد، در جهان امروز، در بسیاری مواقع این زندگی است که آینه تلویزیون شده و نقش و رنگ آن را به خود گرفته است.براین اساس، نوشتار تلویزیون، همانقدر که واقعیتها را برملا کرده، توانسته در کتمان آنها نیز قدم بردارد. لذا در این راستا پژوهش حاضر تلاش دارد با روش تحلیلی– توصیفی، به بررسی و واکاوی ساختار متن روایی در گونههای نمایشی تلویزیون بپردازد و به این نتیجه رسیده است که هستی و حیات یک برنامه نمایشی در تلویزیون و بالندگی و رکود آن به قاعدهمند بودن ساختار متن روایی آن با در نظر گرفتن قواعد رسانه تلویزیون برمیگردد. هر چه ساختار نوشتار آن بهسامانتر و قاعدهمندتر باشد، ساختار روند زیباییشناسانه برنامه بر مخاطب تلویزیون تأثیرگذارتر خواهد بود.
مرتضی حسینی گلکار؛ سیدمحسن هاشمی
چکیده
در میان شکلگرایان دو دیدگاه متفاوت نسبت به مونتاژ فیلم وجود دارد: دیدگاه نخست، مونتاژ را فرآیند پیوند تصاویر عنصری (نامعین و فاقد استقلال) توصیف میکند و دیدگاه دیگر مونتاژ را برخورد دیالکتیک میان تصاویری سلولی (دارای ساختار) میداند. پژوهشحاضر، ضمن بررسی این دو دیدگاه، تلاش میکند تا از طریق بررسی وجوه اختلاف و مطالعه فصول ...
بیشتر
در میان شکلگرایان دو دیدگاه متفاوت نسبت به مونتاژ فیلم وجود دارد: دیدگاه نخست، مونتاژ را فرآیند پیوند تصاویر عنصری (نامعین و فاقد استقلال) توصیف میکند و دیدگاه دیگر مونتاژ را برخورد دیالکتیک میان تصاویری سلولی (دارای ساختار) میداند. پژوهشحاضر، ضمن بررسی این دو دیدگاه، تلاش میکند تا از طریق بررسی وجوه اختلاف و مطالعه فصول مشترک، دیدگاهی واحد به مونتاژ از منظر شکلگرایان به دست آورد. برای اینمنظور، ابتدا از هر یک از دو منظر ماده خام مونتاژ بررسی شده است که نتایج این بررسی نشان میدهد میان دیدگاه دو نگره متفاوت به مادهخام مونتاژ در یک ویژگیاساسی - یعنی نامعین بودن معنی - اشتراک وجود دارد و تفاوت دیدگاه بیشتر از آنکه ذاتی باشد، حاصل تفاوت در روش تولید فیلم است. در ادامه، از طریق بررسی تفاوت دو نگره، در روش تولید فیلم و تفاوتهای نظری سردمداران این دو دیدگاه (پودفکین و آیزنشتاین)، بحثی پیرامون فرآیند مونتاژ، ماهیت و محدوده آن صورت گرفته که هدف از این بحث، شناسایی مبانی مشترکی است که نظر این دو دیدگاه را در یک مقوله وحدت میبخشد. در پایان نیز به نتیجهگیری از این مباحث پرداخته شده تا دیدگاه مرکبی از موارد فوق گردِ وجوه وحدتبخشِ دو نگره ارائه گردد.
امیرحسن ندایی
چکیده
موسیقیتصویر MusicVideo، قالبی نسبتاً جدید و بسیار تأثیرگذار در برنامهسازی و تلویزیونیترین شکل استفاده از موسیقی است. موسیقیتصویر بهعنوان شکلی جذاب، اکنون در بسیاری از شبکههای تلویزیونی غرب جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. این پدیده، ابزار جدیدی برای گسترش امکانات بیانی در فرمهای پیشرو فیلمسازی و هنرهای ...
بیشتر
موسیقیتصویر MusicVideo، قالبی نسبتاً جدید و بسیار تأثیرگذار در برنامهسازی و تلویزیونیترین شکل استفاده از موسیقی است. موسیقیتصویر بهعنوان شکلی جذاب، اکنون در بسیاری از شبکههای تلویزیونی غرب جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. این پدیده، ابزار جدیدی برای گسترش امکانات بیانی در فرمهای پیشرو فیلمسازی و هنرهای رسانهای است. اما نکتة مهم، تأثیر انکارناپذیر این پدیده بر ذهن مخاطب است. بهخصوص از ایننظر که مخاطبانِ این پدیده را غالباً جوانان تشکیل میدهند. پرسش اصلی این پژوهش آن است که زمینههای نشانهشناسانة موسیقیتصویر و حضور ستاره (خواننده)، تا چه حد برای هویتسازی در ذهن مخاطب (که غالبا طیف نوجوان و جوان را در برمیگیرد) تأثیرگذارند؟ از اینرو این مقاله در پی آن است تا چهارچوبی نشانهشناسانه برای درک هویتسازی در موسیقیتصویر، بهعنوان پدیدهای همهگیر و عامهپسند Popular، بیابد. مبنای بحث در این مقاله، قطعات موسیقیتصویر غربی است که اجراکننده (خواننده) نقشی کلیدی در آنها ایفا میکند. در چنین حالتی ارائة تصویری یک قطعه موسیقی، به حضور خواننده بهعنوان راوی، شخصیت داستانی و خالق جهانِ درونِ اثر، در نوعی حالت آرمانی، و القای تفکرات مورد نظر سیاستگذاران رسانهای غرب، بسیار وابسته است. در واقع موسیقیتصویر نشانههای جدیدی را برای ارتباط با مخاطب ساخته و رمزگانهایی را بهکارگرفته که بر ناخودآگاه تماشاگر تأثیر میگذارد. این رمزگانها، بنا به گفتة پژوهشگران علومرسانهای، زمینهای مناسب را برای هویتسازی و القای ایدئولوژیهای خاص بر ذهن جوانان پدید میآورند. ایدئولوژیهایی که گاه در غالب یک تفکر منحط (تقابل با هنجارهای فرهنگی جامعه) و گاه در هیئت فرهنگهای مصرفی (برای وابستهسازی بیشتر جوانان) نمود مییابند. از این رو در این مقاله پس از مرور تاریخ موسیقیتصویر، به نشانهشناسی عناصر اثرگذار آن و سپس بهعنوان پدیدهای که هر روز جلوهای نو مییابد، میپردازیم و سپس سیستم و کارکرد ستارهسازی در موسیقیتصویر بررسی شده و در نهایت عملکرد این سیستم در خلق جهانی آرمانی برای جذب بیننده و ساخت هویتی تازه برای او تحلیل میشود.بررسی کارکردهای اثرگذاری این پدیده، از مهمترین بحثهای آکادمیک امروز جهان در علوم رسانهای، هنرهای بصری و روانشناسی اجتماعی است.
مهرزاد بهمنی؛ فرزان سجودی
چکیده
هویتجنسیتی بهعنوان یکی از وجوه مهم هویت انسان از مفاهیمی است که همواره محملی برای نظریهپردازی و واکاویهای علمی و پژوهشی قرار گرفته است. در اینمیان، هویتجنسیتی مردانه بهعنوان نیمهقوی جامعه و نحوه بازنمایی آن در رسانه تلویزیون، موضوع پژوهش حاضر است. این پژوهش با بهرهگیری از روش نشانهشناسی درصدد آن است نشان دهد هویت ...
بیشتر
هویتجنسیتی بهعنوان یکی از وجوه مهم هویت انسان از مفاهیمی است که همواره محملی برای نظریهپردازی و واکاویهای علمی و پژوهشی قرار گرفته است. در اینمیان، هویتجنسیتی مردانه بهعنوان نیمهقوی جامعه و نحوه بازنمایی آن در رسانه تلویزیون، موضوع پژوهش حاضر است. این پژوهش با بهرهگیری از روش نشانهشناسی درصدد آن است نشان دهد هویت مردانه مردان سریال تلویزیونی ستایش به چه نحوی کدگذاری شده است. مهمترین نتایج این پژوهش نشان داد، مردان این مجموعه بهطورکلی در سهگروه مردان سلطهگر، سلطهپذیر و مستقل بازنمایی شده است که حضور مردان سلطهگر و سلطهپذیر بیش از مردان مستقل در این مجموعه انعکاس یافته است. همچنین بازنمایی صورت گرفته از مردان در این سریال، مشروعیت پدرسالاری را به چالش کشیده بهطوری که تصویری منفی از این نظام به مخاطب معرفی شده است.
عبدالرحمان علیزاده؛ محمد مهدی فرقانی؛ محمدسعید ذکایی؛ محمد مهدیزاده
چکیده
مقالهحاضر، در پیشناخت نحوة بازنمایی رویدادها توسط رسانهها و نحوة خوانش مخاطبان از آنهاست. این مقاله مبتنی بر الگوی رمزگذاری/ رمزگشایی استوارت هال، در بخش اول با الگوی تحلیل گفتمان وندایک به تحلیل متونخبری از دو تلویزیون بیبیسیفارسی و شبکه یک (فرآیند رمزگذاری) میپردازد تا مؤلفههای گفتمان خبری این شبکهها را استخراج ...
بیشتر
مقالهحاضر، در پیشناخت نحوة بازنمایی رویدادها توسط رسانهها و نحوة خوانش مخاطبان از آنهاست. این مقاله مبتنی بر الگوی رمزگذاری/ رمزگشایی استوارت هال، در بخش اول با الگوی تحلیل گفتمان وندایک به تحلیل متونخبری از دو تلویزیون بیبیسیفارسی و شبکه یک (فرآیند رمزگذاری) میپردازد تا مؤلفههای گفتمان خبری این شبکهها را استخراج کند. برای اینمنظور، دو بستۀ خبری مربوط به رویدادهای خبری برکناری مرسی در مصر و اقتصاد ایران از یک دورۀ زمانی یکماهه (8 تیر تا 8 مرداد 1392) بهصورت هدفمند انتخاب شدند. در بخشدوم، برای بررسی خوانش شهروندان تهرانی از رویدادهای خبری منتخب از مصاحبۀ متمرکز نیمهساخت یافتة فردی و گروهی استفاده شده است. درمجموع 29 مصاحبۀ فردی و گروهی با 54 نفر از شهروندان تهرانی از گروههای سنی و جنسی مختلف به عمل آمد. نتایج نشان داد، بیبیسیفارسی در بازنمایی هر سه رویداد از مؤلفههای گفتمانی لیبرالدموکراسی استفاده کرده است. بازنمایی شبکة یک نیز عمدتاً مبتنی بر گفتمان انقلاباسلامی است. اما مصاحبهشوندگان در مواجهه با این رویدادها تحتتأثیر متونهویتی، تجربةزیسته، دسترسی به گفتمانهای دیگر و مؤلفههای زمینهای و با استفاده از مؤلفههای هر دو گفتمان به خوانش مسلط، توافقی و متضاد هر دوشبکه پرداختند.
اردشیر زابلی زاده
چکیده
خبر، در معنای عامکلمه، بازنمایی رخدادها در بافت گفتمان حاکم بر جامعه است. بنا براین تعبیر، قابل تصور نیست که اخبار و گزارشهای خبری تابع یا زیرمجموعه گفتمان عمومی جامعه نباشد؛ زیرا در اینصورت یا به طورکلی مورد توجه قرار نمیگیرند یا کارکردهای خبری خود را از دست خواهند داد. هدف پژوهشحاضر، آسیبشناسی گزارشهای خبری شبکه ...
بیشتر
خبر، در معنای عامکلمه، بازنمایی رخدادها در بافت گفتمان حاکم بر جامعه است. بنا براین تعبیر، قابل تصور نیست که اخبار و گزارشهای خبری تابع یا زیرمجموعه گفتمان عمومی جامعه نباشد؛ زیرا در اینصورت یا به طورکلی مورد توجه قرار نمیگیرند یا کارکردهای خبری خود را از دست خواهند داد. هدف پژوهشحاضر، آسیبشناسی گزارشهای خبری شبکه خبر صداوسیماست. در این پژوهش، مقولات ساختاری خبر در قالب خطابه و روایت در 160 گزارش خبری تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد که چه مقولات و ویژگیهایی در این خبرها مغفول مانده است و برای بهینهسازی و پیشبرد کار خبررسانی در شبکهخبر، بهتر است بر روی چه مواردی تأکید شود. به نظر می رسد که در این گزارشها به صورت محسوسی مؤلفهها و ساختارهای کلان، متنی یا غایب هستند و یا از تمایز و انسجام کافی برخوردار نیستند. برای مثال، گزارشهای خبرنگاران شبکه، بسیاری از مقولات عرفی روایت مانند زمان، مکان و طرحمسئله را به وضوح بازنمایی نمیکنند.