نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
چکیده
برنامههای رادیویی با بیان خاص رادیو در قالبهای مختلف و با هدف فرهنگسازی، آموزش، اطلاعرسانی، ایجاد مشارکت اجتماعی، صمیمیت و همذاتپنداری با مخاطبان تولید میشود. یکی از قالبهای رایج در دنیای رادیو، نمایش رادیویی است. نمایش، اقتصادیترین وسیلهی بیانی ممکن برای تبیین حالتها، تنشها و احساسات و همچنین موشکافی مناسبات و روابط متقابل انسانها است. قالب نمایشی، تماشاگر یا شنونده را در درک و تفسیر متن پوشیدهای که در پشت متن مشهود قرار گرفته است آزاد میگذارد.
یکی از راههای تولید نمایشنامهی رادیویی، اقتباس از دیگر آثار هنری است. رایجترین نوع اقتباس، اقتباس از متون مکتوب است. زبان فارسی از نظر منابع کهن از غنای بالایی برخوردار است. نمایشنامه نویسان رادیویی در حین اقتباس از آثار کهن ادبی باید تلاش کنند تا همان مفاهیم منتقل شود. دیگر وظیفهی آنها، شکلدهی و ساختاربخشی به متن جدید است تا برای شنوندهی امروزی جذاب و قابل پذیرش باشد.
این پژوهش به روش کتابخانهای اسنادی انجام شده و سعی کرده تا با شناسایی و معرفی عناصر حکایتهای عرفانی و مقایسهی آنها با عناصر نمایشنامهی رادیویی، به اشتراکات و تفاوتهای میان این دو دست یابد. هدف پژوهش این است که با استفاده از این یافتهها بتواند از حکایتهای عرفانی کهن، جهت تولید نمایشنامهی رادیویی اقتباس کند.
عنوان مقاله [English]
اقتباس رادیویی از داستان های منثور عرفانی برای نمایش نامه رادیویی
نویسندگان [English]
- seyed mohammad mahdi mousavimehr
- majid sharif khodaei
- ehsan honarmandnia
چکیده [English]
برنامههای رادیویی با بیان خاص رادیو در قالبهای مختلف و با هدف فرهنگسازی، آموزش، اطلاعرسانی، ایجاد مشارکت اجتماعی، صمیمیت و همذاتپنداری با مخاطبان تولید میشود. یکی از قالبهای رایج در دنیای رادیو، نمایش رادیویی است. نمایش، اقتصادیترین وسیلهی بیانی ممکن برای تبیین حالتها، تنشها و احساسات و همچنین موشکافی مناسبات و روابط متقابل انسانها است. قالب نمایشی، تماشاگر یا شنونده را در درک و تفسیر متن پوشیدهای که در پشت متن مشهود قرار گرفته است آزاد میگذارد.
یکی از راههای تولید نمایشنامهی رادیویی، اقتباس از دیگر آثار هنری است. رایجترین نوع اقتباس، اقتباس از متون مکتوب است. زبان فارسی از نظر منابع کهن از غنای بالایی برخوردار است. نمایشنامه نویسان رادیویی در حین اقتباس از آثار کهن ادبی باید تلاش کنند تا همان مفاهیم منتقل شود. دیگر وظیفهی آنها، شکلدهی و ساختاربخشی به متن جدید است تا برای شنوندهی امروزی جذاب و قابل پذیرش باشد.
این پژوهش به روش کتابخانهای اسنادی انجام شده و سعی کرده تا با شناسایی و معرفی عناصر حکایتهای عرفانی و مقایسهی آنها با عناصر نمایشنامهی رادیویی، به اشتراکات و تفاوتهای میان این دو دست یابد. هدف پژوهش این است که با استفاده از این یافتهها بتواند از حکایتهای عرفانی کهن، جهت تولید نمایشنامهی رادیویی اقتباس کند.